نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 159
وقتى فرماندهى بخواهد يكى از آنان را به خاطر
رعايت نكردن ضوابط، گوشمالى دهد، بدترين گوشمالى اين است كه از فيض شهادت محرومش
كند و اجازه رفتن به جبهه مقدم را به او ندهد مترجم ).
[شعار اسلام
پيروى از حق و شعار تمدن غربى پيروى از اكثريت مىباشد]
البته در اين
ميان جهت ديگرى نيز هست كه دانشمندان در بحثهاى خود از آن غفلت ورزيدهاند كه آن
عبارت است از اينكه تنها شعار اجتماع اسلامى، پيروى از حق است (هم در اعتقاد و هم
در عمل) ولى جوامع به اصطلاح متمدن حاضر، شعارشان پيروى از خواست اكثريت است. (چه
آن خواست حق باشد و چه باطل)، و اختلاف اين دو شعار باعث اختلاف هدف جامعهاى است
كه با اين دو شعار تشكيل مىشود و هدف اجتماع اسلامى سعادت حقيقى انسان است، يعنى
آنچه كه عقل سليم آن را سعادت مىداند و يا به عبارت ديگر هدفش اين است كه همه
ابعاد انسان را تعديل كند و عدالت را در تمامى قواى او رعايت نمايد، يعنى هم
مشتهيات و خواستههاى جسم او را به مقدارى كه از معرفت خدايش باز ندارد به او بدهد
و هم جنبه معنويتش را اشباع كند و بلكه خواستههاى ماديش را وسيله و مقدمهاى براى
رسيدنش به معرفة اللَّه قرار دهد و اين بالاترين سعادت، و بزرگترين آرامش است كه
تمامى قواى او به سعادت (مخصوصى كه دارند) مىرسند، (هر چند كه امروز خود ما
مسلمانان هم نمىتوانيم سعادت مورد نظر اسلام را آن طور كه بايد درك كنيم، براى
اينكه تربيت اسلامى، تربيت صد در صد اسلامى نبوده است).
و به همين
جهت اسلام قوانين خود را بر اساس مراعات جانب عقل وضع نمود، چون جبلت و فطرت عقل
بر پيروى حق است و نيز از هر چيزى كه مايه فساد عقل است به شديدترين وجه جلوگيرى
نموده و ضمانت اجراى تمامى احكامش را به عهده اجتماع گذاشت، (چه احكام مربوط به
عقايد را و چه احكام مربوط به اخلاق و اعمال را) علاوه بر اينكه حكومت و مقام
[1] خدا به كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالحه انجام دادند،
وعده داده كه بطور قطع ايشان را در زمين جانشين ساير اقوام كند، هم چنان كه قبل از
ايشان را خليفه و جانشين كرد، براى هدفهايى ناگفتنى، و براى اينكه دينى را كه براى
آنان پسنديده برايشان رونق دهد و مسلط كند، و باز براى اينكه بعد از عمرى ناامنى
خوفشان را مبدل به امنيت سازد، تا به شكرانهاش مرا بپرستند و چيزى را شريك من
نگيرند. سوره نور آيه: 55 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 159