نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 15
كرد كه مراقب باشند تا مبادا كمينگيران دشمن از
آنجا بر سپاه اسلام بتازند، و به عبد اللَّه بن جبير و نفراتش فرمود: اگر ديديد،
لشكر دشمن را شكست داديم، حتى اگر آنها را تا مكه تعقيب كرديم، مبادا شما از اين
محل تكان بخوريد، و اگر ديديد دشمن ما را شكست داد و تا داخل مدينه تعقيبمان كرد
باز از جاى خود تكان نخوريد، و هم چنان دره را در دست داشته باشيد.
در لشكر
قريش، ابو سفيان خالد بن وليد را با دويست سواره در كمين گمارد و گفت هر وقت ديديد
كه ما با لشكر محمد در هم آميختيم، شما از اين دره حمله كنيد، تا در پشت سر آنان
قرار بگيريد.
رسول خدا 6
اصحاب خود را آماده نبرد ساخته، رايت (پرچم) جنگ را به دست امير المؤمنين ع داد، و
انصار بر مشركين قريش حملهور شدند كه قريش به وضع قبيحى شكست خورد، اصحاب رسول
خدا 6 به تعقيبشان پرداختند، خالد بن وليد با دويست نفر سواره راه دره را پيش
گرفت، تا از آنجا به سپاه اسلام حملهور شود، ليكن به عبد اللَّه بن جبير و نفراتش
برخورد، و عبد اللَّه نفرات او را تير باران كرد، خالد ناگزير برگشت، از سوى ديگر
نفرات عبد اللَّه بن جبير اصحاب رسول خدا 6 را ديدند كه مشغول غارت كردن اموال
دشمنند. به عبد اللَّه گفتند ياران همه به غنيمت رسيدند، و چيزى عايد ما نشد؟ عبد
اللَّه گفت: از خدا بترسيد كه رسول خدا 6 قبل از شروع جنگ به ما دستور داد از
جاى خود تكان نخوريم، ولى افرادش قبول نكرده، يكى يكى سنگر را خالى نمودند، و عبد
اللَّه با دوازده نفر باقى ماند. از سوى ديگر رايت و پرچم قريش كه با طلحة بن ابى
طلحه عبدى (كه يكى از افراد بنى عبد الدار بود) به دست على ع به قتل رسيده و رايت
را ابو سعيد بن ابى طلحه به دست گرفت كه او نيز به دست على ع كشته شد و رايت به
زمين افتاد اينجا بود كه، مسافح بن ابى طلحه آن را به دست گرفت و او نيز به دست آن
جناب كشته شد تا آنكه نه نفر از بنى عبد الدار كشته شدند، و لواى اين قبيله به دست
يكى از بردگان ايشان (كه مردى بود سياه به نام صواب) افتاد على ع خود را به او
رسانيد، و دست راستش را قطع كرد، او لوا را به دست چپ گرفت، على ع دست چپش را هم
قطع كرد، صواب با بقيه دو دست خود لوا را به سينه چسبانيد، آن گاه رو كرد به ابى
سفيان و گفت آيا نان و نمك بنى عبد الدار را تلافى كردم؟ در همين لحظه على ع ضربتى
بر سرش زد و او را كشت، و لواى قريش به زمين افتاد، عمره دختر علقمه كنانيه آن را
برداشت، در همين موقع بود كه خالد بن وليد از كوه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 15