responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 108

عباس روايت كردند كه گفت: وقتى آيه:(وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ) نازل شد رسول خدا 6 فرمود: خدا و رسول او نياز به مشورت ندارند، و ليكن خداى تعالى اين دستور را رحمت براى امتم قرار داده، چون هر كس از امت من كه مشورت كند چنان نيست كه هيچ رشدى عايدش نشود و كسى كه آن را ترك كند، ممكن نيست كه به هيچ مقدار و هيچ نوعى از گمراهى و كجى گرفتار نشود[1].

و در همان كتاب است كه طبرانى در كتاب اوسط از انس روايت كرده كه گفت:

رسول خدا 6 فرمود: كسى كه استخاره كند يعنى از خدا خير طلب كند نوميد نمى‌شود، و كسى كه مشورت كند پشيمان نمى‌گردد[2].

و در نهج البلاغه هست كه هر كس براى خود استبداد كند هلاك مى‌شود، و هر كس با مردم مشورت كند در عقل آنان شريك شده است‌[3].

و نيز در همان كتاب است كه امام فرمود: مشورت كردن عين هدايت است و كسى كه استبداد برأى داشته باشد خويشتن را در معرض خطر قرار داده است‌[4].

و در تفسير صافى از رسول خدا 6 روايت كرده كه فرمود: هيچ تنهايى وحشت‌آورتر از خودپسندى نيست، و هيچ پشتيبان‌گيرى قابل اعتمادتر از مشورت نيست‌[5].

مؤلف قدس سره: روايات در باب مشورت كردن بسيار زياد است، و البته جاى مشورت آنجايى است كه عملى را كه در باره‌اش مشورت مى‌كنيم عملى جايز باشد، يعنى از نظر مزيت‌ها، انجام و تركش جايز باشد، و بخواهيم با مشورت به دست آوريم كه آيا ترجيح، در انجام آن است يا در ترك آن؟ و اما عملى را كه خداى تعالى در باره آن يا حكم وجوب دارد (در نتيجه نمى‌توان تركش كرد) و يا حكم حرمت (كه در نتيجه نمى‌توان انجامش داد) چنين عملى جاى مشورت نيست، چون هيچ طرف مشورتى حق ندارد در مقام مشورت آن را كه واجب است جايز الترك و آن را كه حرام است جائز الفعل كند و در نتيجه احكام الهى را تغيير دهد، چرا كه اگر چنين عملى صحيح بود بايد اختلاف حوادث جاريه ناسخ كلام خدا شود.


[1] الدر المنثور ج 2 ص 90.

[2] الدر المنثور ج 2 ص 90.

[3] نهج البلاغة صبحى صالح ص 500 كلام 161.

[4] نهج البلاغة صبحى صالح ص 506 كلام 211.

[5] تفسير صافى ج 1 ص 310.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست