نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 7
اين معنا است، چون معلوم است نزول مائده دفعى
بوده نه تدريجى، و در آيه شريفه(لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ)[1] كه كلمه
تنزيل در نزول دفعى يك آيه استعمال شده از اين جهت بوده كه يك آيه اگر نازل
شود دفعتا مىشود نه به تدريج، و اگر در آيه(قُلْ
إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً)[2]
كلمه تنزيل ظهور در نزول دفعى دارد نه تدريجى، باز به خاطر اين است كه
پاسخ از سؤال جمله قبلى است كه مىگفتند:(لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ
آيَةٌ).
و به همين
جهت بعضى از مفسرين گفتهاند: بهتر آنست كه بگوئيم معناى(نَزَّلَ
عَلَيْكَ الْكِتابَ) انزال بعد از انزال و به عبارت ديگر انزال
دفعى است تا اين اشكال وارد نشود.
ليكن ما در
پاسخ مىگوييم: اينكه گفتيم تنزيل به معناى نزول تدريجى است، لازمهاش اين نيست كه
بين نزول يك آيه و آيه ديگر زمان قابل توجهى فاصله شده باشد.
توضيح اينكه:
هر مركبى را از چند جزء تركيب يافته در نظر بگيريم، وجودش يك نسبت به مجموع و كل
اجزا دارد، و يك نسبت به وجود تك تك اجزاى خود، اگر نسبتى را كه به كل اجزا دارد
در نظر بگيريم موجود واحدى خواهد بود، موجودى كه نه تدريج مىپذيرد و نه تقسيم، و
اگر نسبتى را كه وجود آن با وجود تك تك اجزايش دارد در نظر بگيريم البته يك چيز،
چند چيز خواهد بود، و تدريج هم مىپذيرد، هم چنان كه مىبينيم قرآن كريم فرود آمدن
باران را هم به انزال تعبير كرده و هم به تنزيل ، چنان كه
فرموده:(أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً)[3]، و هم فرموده:(وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ)[4].
در تعبير اول
نسبت وجود باران با سراسر اجزاى آن در نظر گرفته شده و در نتيجه يك امر اعتبار
شده، و در تعبير دوم نسبت وجود باران با اجزاى آن كه يكى پس از ديگرى فرود مىآيد
در نظر گرفته شده، و قهرا يك امر تدريجى اعتبار شده است.
پس منظور از
نازل شدن تدريجى قرآن، اين نيست كه بين نزول يك جزء و جزء ديگر، زمانى
طولانى فاصله شده باشد و آياتى كه به عنوان نقض و اشكال ذكر شد، گفتار ما را نقض
نمىكند، براى اينكه منظور از نزول قرآن(جُمْلَةً واحِدَةً) در آيه 32
سوره فرقان اين است كه خوب بود اجزاى قرآن بدون وقفه، و پشت سر هم نازل شود، چنان
كه آيات يك واقعه، پشت