نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 523
خواننده عزيز، اين را هم بداند كه در اين ميان
عدهاى روايات ديگر هست كه آنها را عياشى[1]
و قمى[2] در
تفسيرهاى خود و همچنين غير اين دو و در معناى آيه:(وَ إِذْ
أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ ...) نقل كردهاند. و
در آنها آمده كه معناى لتؤمنن به اين است كه به رسول خدا 6 ايمان بياوريد. و لتنصرن يعنى امير المؤمنين ص را يارى
كنيد. و ظاهر اين روايت اين است كه مىخواهد اين آيه را اينطور تفسير كند كه ضمير
در لتؤمنن به را به رسول اللَّه ص و ضمير و لتنصرنه را به
امير المؤمنين برگرداند، اما عبارت آيه دلالتى بر اين معنا ندارد. ليكن در بين
رواياتى كه عياشى آورده روايتى است كه از سلام بن مستنير از امام صادق ع نقل كرده
كه فرمود: نامى را بر خود نهادند[3] كه خداى
تعالى به جز على بن ابى طالب را به آن نام نناميده و تاويل آن هنوز نيامده، عرضه
داشتم فدايت شوم، تاويلش چه وقت مىآيد؟ فرمود: وقتى كه خداى تعالى جمع را يعنى
انبيا و مؤمنين را پيش روى آن جناب جمع كند تا ياريش كنند. و اين است گفتار خداى
تعالى كه مىفرمايد:( وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ
النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ) ...(وَ
أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ. )[4] و با
بيانى كه در اين روايت آمده امر اين اشكال آسان مىشود، چون وقتى اشكال وارد
مىشود كه روايات در مورد تفسير وارد شده باشد، و اما در صورتى كه تاويل باشد، و
با در نظر گرفتن اينكه در تفسير آيه:(هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ
عَلَيْكَ الْكِتابَ ...)[5] گفتيم،
تاويل از باب دلالت لفظ بر معنا نيست، و اصلا ارتباطى با لفظ ندارد، ديگر اشكال بر
روايات مذكور وارد نيست.