نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 508
[افول كليسا و رشد الحاد و بى دينى، در اثر
تعليمات غلط مسيحيت]
سوم اينكه:
خواننده متفكر، متوجه شود كه تطورات چگونه بر دعوت مسيح مستولى گرديد. و اين دعوت
در مسيرش در خلال قرون گذشته تا به امروز چه دگرگونيهايى بخود گرفته، و چگونه
ملعبه هوسبازان شده، و بفهمد كه عقايد بتپرستى را بطورى مرموز و ماهرانه وارد در
دعوت مسيحيت كردند، اولا در حق مسيح، غلو نموده، او را موجودى لاهوتى معرفى نمودند
و بعدا بتدريج سر از تثليث و سه خدايى در آوردند. خداى پسر و پدر و روح، و در آخر
مساله صليب و فدا را هم ضميمه كردند، تا در سايه آن عمل به شريعت را تعطيل نموده،
به صرف اعتقاد اكتفاء كنند. همه اينها در آغاز بصورت دين و دستورات دينى صادر
مىشد، و زمام تصميمگيرى در آنها بدست كليسا بود. كليسا بود كه تصميم مىگرفت،
براى مردم نماز و روزه و غسل تعميد درست كند و مردم هم به آن عمل مىكردند، ولى
بىدينى و الحاد، همواره رو به قوت بود، چون وقتى قرار شد عمل به شرايع لازم
نباشد، روح ماديت بر جامعه حكمفرما مىشود كه شد و به انشعابها منجر گرديد تا
آنكه فتنه پروتستانها بپا شد. و بجاى احكام و شرايع دينى كه هيچ ضابطهاى نداشت و
هرج و مرج در آن حكمفرما بود، قوانين رسمى و بشرى كه اساس آن را حريت در غير مواد
قانون تشكيل مىداد، جانشين احكام كليسا شد، و قرار شد، مردم تنها رعايت قوانين
كشورى را بكنند و در غير موارد قانون، آزاد آزاد باشند و اين باعث شد كه تعليمات
مسيحيت روز بروز اثر خود را از دست بدهد، و در نتيجه بتدريج اركان اخلاق و فضائل
انسانيت متزلزل گردد.
در اثر گسترش
يافتن روح مادهپرستى و آزادى حيوانى، مساله شيوعيت و اشتراك پيدا شد و فلسفه
ماترياليسم ديالكتيك- يعنى ماديگرى بدليل منطق تحول- از راه رسيد، و با چماق سفسطه
خود، خدا و اخلاق فاضله و اعمال دينى را بكلى از زندگى بشر بيرون راند، و انسانيت
معنوى جاى خود را به حيوانيت مادى داد كه خويى است تركيب شده از درندگى و چرندگى.
و دنيا هم با گامهايى بلند به سوى اين تازه از راه رسيده بشتافت.
خواهيد
پرسيد، پس اين همه نهضتهاى دينى كه همه جاى دنيا را فرا گرفته چيست.[1] در پاسخ مىگوئيم: همه اينها
بازيهايى است، سياسى كه بدست رجال سياست راه مىافتد، تا آنها به اهداف و آرزوهاى
خود برسند، چون امروز مثل قديم كشورگشايى با شمشير انجام نمىشود، امروز فن و
دانشى روى كار آمده بنام سياست[2]. پس يك
سياستمدار حلقه هر
[1]( كه مىبينيم بر سر مسجد اقصى، سيل خون راه مىاندازند، و
مردم يك كشور مثلا اتيوپى بر سر اسلام و مسيحيت بجان هم مىافتند، و در جاى ديگر
نهضتهايى ديگر مىكنند مترجم ).
[2]( كه يكى از حروف الفباى آن، اين است كه از وضع موجود بايد
بهره گرفت، هر چه مىخواهد باشد و حرف ديگرش، اين است كه هدف وسيله را توجيه
مىكند مترجم ).
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 508