نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 49
بحثى تفصيلى پيرامون محكم و متشابه و تاويل
آنچه تا كنون
در باره معناى محكم و متشابه و نيز در معناى كلمه
تاويل گفتيم مطالبى بود كه دقت در كلام خداى سبحان آن را مىفهماند و نيز
روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع) كه بزودى ان شاء اللَّه از نظر
خواننده خواهد گذشت آن را مىرساند. حال ببينيم مفسرين در معناى اين سه عنوان چه گفتهاند
سخنان مفسرين در اين باره بسيار مختلف است، و شيوع و گسترش اين اختلاف به
انحرافشان كشانيده است.
اگر سر نخ
اين اختلافات را جستجو كنيم سر از صدر اسلام و مفسرين از صحابه و تابعين در
مىآوريم، و تا آنجا كه ما اطلاع داريم كمتر تفسيرى پيدا مىشود كه حتى با بيانى
كه ما ذكر كرديم نزديك باشد، تا چه رسد به اين كه كاملا مطابق با آن باشد.
و علت عمده
اين انحراف آن است كه بحث در محكم و متشابه را با بحث در پيرامون
معناى تاويل خلط كردهاند، و اين باعث شده است كه اختلاف عجيبى در
انعقاد اصل مساله و كيفيت بحث و نتيجهگيرى از آن راه بيفتد.
اينك ما در
طى چند فصل در باره هر يك از اين دو مساله بطور مفصل بحث مىكنيم، و اقوال را بعد
از آن كه بقدر امكان مشخص كنيم كه مربوط به كدام يك از دو مساله است نقل نموده و
آنچه حق مطلب است اختيار مىكنيم.
1- گفتار
در مساله محكم و متشابه
كلمه
محكم اسم مفعول از باب افعال (احكام) است. و كلمه متشابه اسم
فاعل از باب تفاعل (تشابه) است، و احكام و تشابه از الفاظى است كه
معنايش در لغت روشن است، خداى تعالى يك جا همه قرآن را محكم خوانده و فرموده:(كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ)[1] و جاى ديگر
همهاش را متشابه خوانده، و فرموده:(كِتاباً
مُتَشابِهاً مَثانِيَ)[2].
منظور از
احكام آن اين است كه تمامى آن داراى نظمى متقن و بيانى قاطع و محكم