نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 471
اين نيز واضح است كه تشريع الهى تنها براى نظام
بخشيدن به جوامع بشرى نيست بلكه براى تكميل خلقت بشر است، مىخواهد با اين هدايت
تشريعى هدايت تكوينى را تقويت نموده، مخلوق را به آن هدفى كه در خلقت او است
برساند، و به عبارتى ديگر مىخواهد هر نوع از انواع موجودات را به كمال وجود و هدف
ذاتش برساند و يكى از كمالات وجودى انسان داشتن نظام صالح در زندگى دنيا و يكى
ديگر داشتن حيات سعيده در آخرت است و راه تامين اين دو سعادت، دينى است كه متكفل
قوانينى شايسته براى اصلاح اجتماع و نيز مشتمل بر جهاتى از تقرب به خدا به نام
عبادات باشد تا انسانها بدانها عمل كنند، هم معاششان نظم پيدا كند و هم جانشان
نورانى و مهذب گردد و در نتيجه با جانى نورانى و مهذب و عملى صالح، شايسته كرامت
الهى در دار آخرت شوند اين است حقيقت امر.
پس انسان به
خداى سبحان قربى و بعدى دارد و ملاك در سعادت و شقاوت دائميش و معيار در صلاحيت و
فساد اجتماعش همين قرب و بعد است و دين تنها عامل براى ايجاد اين قرب و بعد است و
همه اين مطالب امورى است حقيقى نه اينكه اساسش لغو و خرافه بوده باشد.
و اگر فرض
كنيم ارتكاب يك معصيت، مثلا خوردن از درخت بهشتى با وجود نهى از آن باعث هلاكت
دائمى او و بلكه هلاكت دائمى همه فرزندانش تا روز قيامت شود و علاوه بر اين
وسيلهاى هم براى نجات از اين هلاكت و اين دلواپسى نباشد، مگر فداء شدن مسيح، پس
تشريع اديان قبل از مسيح و يا مسيح و بعد از مسيح چه فائدهاى مىتواند داشته
باشد؟!.
چون وقتى فرض
كرديم كه هلاكت دائمى و عقاب اخروى از جهت صدور آن معصيت، حتمى است، ديگر نه عملى
مىتواند انسان را از آن هلاكت و يا به عبارت ديگر از گناه حفظ كند و نه توبهاى
تنها و تنها راه علاج فداء است و بس، و با اين فرض ديگر تشريع شرايع و انزال كتب و
ارسال رسل از ناحيه خداى تعالى هيچ معناى متصورى ندارد و آنچه تا كنون وعده و وعيد
و انذار و تبشير از ناحيه خداى تعالى رسيده، خالى از وجه صحت خواهد بود، چون با
حتمى بودن فساد و وجوب عذاب اين وعده و وعيدها چه چيزى را اصلاح مىكنند؟.
[لازمه قول
به هلاكت دائمى فرزندان آدم و انحصار راه نجات آنان در فدا شدن عيسى (ع)، و لغو و
عبث بودن تشريع تمام اديان است]
از اين هم كه
بگذريم آقاى بولس و امثال او در باره هزاران هزار انسان كه در امتهاى گذشته و قبل
از فداء شدن مسيح كه با عمل به شرايع زمان خود به كمال رسيدند و حد اقل در باره
انبياء و ربانيين از امتهاى گذشته از قبيل ابراهيم و موسى ع و امثال ايشان چه
مىگويند؟ آيا به نظر آقايان اين بزرگان نيز با حالت شقاوت و گمراهى از دنيا رفتند
و يا به كمال و سعادت خود رسيدند؟ و در عالم بعد از مرگ و در قيامت چه وضعى دارند؟
آيا عقاب و هلاكت در انتظارشان است و يا ثواب و حيات سعيده؟ چگونه مىتوانند
بگويند: ارسال رسل
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 471