نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 447
كند)، ليكن براى اينكه كيفرى را كه گنهكاران در
قيامت دارند باطل سازد، خود را فداى گنهكاران نمود و حاضر شد به اين منظور به
بالاى دار برود!!.
قرآن اين
معنا را براى آن جناب نه تنها اثبات نكرده، بلكه آيهاى كه از نظر خواننده گذشت آن
را نفى نموده، عقل هم نمىتواند آن را بپذيرد، زيرا اين معنا مستلزم آن است كه
قدرت و سلطنت مطلقه الهى با عمل عيسى باطل شود كه ان شاء اللَّه بيانش مىآيد.
و اما شفاعت،
در آيه شريفه هيچ تعرضى به آن نشده و از اين جهت ساكت است، نه اثبات كرده و نه نفى
نموده، چون اگر آيه شريفه در مقام اثبات شفاعت بود (گو اينكه مقام آيه مقام اظهار
ذلت است نه اختياردارى) جا داشت بفرمايد: و ان تغفر لهم فانك انت الغفور
الرحيم [1]، و اگر در
صدد نفى شفاعت بود و مىخواست بفرمايد عيسى از شفيعان روز جزا نيست ديگر جا نداشت
مساله شهادت بر اعمال مردم را به ميان بياورد، آنچه در اينجا گفته شد اجمال مطالبى
است كه ان شاء اللَّه در تفسير سوره مائده در ذيل آيات مذكور خواهد آمد.
و اما آنچه
مردم در باره عيسى ع گفتهاند؟ هر چند مردم بعد از آن جناب به مذاهب مختلف و
مسلكهاى گوناگونى- كه چه بسا از هفتاد مذهب تجاوز كند- معتقد شده و متشتت
گرديدهاند، چه بسا كه اگر كليات و جزئيات مذاهب و آراىشان در نظر گرفته شود، از
اين مقدار هم تجاوز كند و ليكن قرآن كريم تنها به نقل سخنانى از مسيحيان اهتمام ورزيده
كه در باره عيسى و مادرش گفتهاند، چون همين سخنان است كه با مساله توحيد برخورد
دارد، مسالهاى كه قرآن كريم- و اصولا دين فطرى و قويم- به آن دعوت مىكند. و اما
بعضى از جزئيات از قبيل مساله تحريف و تفديه را آن طور كه بايد مورد اهتمام قرار
نداده است.
[آيات شريفهاى
كه عقائد باطل مسيحيان در باره مسيح (ع) را بيان مىكنند]
و آنچه قرآن
كريم از مسيحيان در اين باره حكايت كرده و يا به آنان نسبت داده، سخنانى است كه
آيات زير بيانگر آنها است:
1-(وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ)[2]، كه به حكم
اين آيه مسيحيان گفتهاند مسيح پسر خدا است و آيه:(وَ قالُوا
اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ)[3]، عبارت
اخراى همان آيه است، 2-(لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ
هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ)[4]، به حكم اين
آيه مسيحيان رسما
[1] و اگر ايشان را بيامرزى بسيار بجا است، چون تو آمرزنده
مهربان هستى.