responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 44

است كه همين دانايان به تاويل با اينكه عالم به حقيقت قرآن و تاويل آياتش هستند، مع ذلك اگر احيانا در جايى دچار شبهه شدند توقف مى‌كنند، زيرا بر خلاف آنهايى كه در دل انحراف دارند، اينان در مقابل خداى تعالى تسليم هستند.

[موضع راسخون در علم در برابر آيات متشابه، ايمان به آنها و توقف در مقام عمل است.]

(وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا).

كلمه رسوخ به معناى ثبوت و استحكام است، و اين كه راسخين در علم را، مقابل آنهايى قرار داده كه در دل انحراف و كژى دارند، و نيز اين كه راسخين در علم را چنين معرفى كرده كه مى‌گويند همه قرآن از ناحيه پروردگارمان است ، دلالت مى‌كند بر تماميت تعريف آنان، و مى‌فهماند كه راسخين در علم آن چنان علمى به خدا و آياتش دارند كه آميخته با ذره‌اى شك و شبهه نيست در نتيجه علمى كه به محكمات دارند هرگز دستخوش تزلزل نمى‌شود، و به آن محكمات ايمان دارند، و عمل هم مى‌كنند، و چون به آيه‌اى از آيات متشابه بر ميخورند، آن تشابه نيز اضطراب و تزلزلى در علم راسخشان پديد نمى‌آورد، بلكه به آن نيز ايمان دارند، و در عمل كردن به آن توقف و احتياط مى‌كنند.

و در اين كه فرمود: مى‌گويند همه‌اش از ناحيه پروردگارمان است ، هم دليل، ذكر شده و هم نتيجه، چون از ناحيه خدا بودن محكم و متشابه باعث مى‌شود كه به هر دو قسمت ايمان داشته باشند، و روشن بودن آيات محكم باعث مى‌شود كه به آن عمل هم بكنند، و روشن نبودن متشابه باعث مى‌شود كه تنها در مرحله عمل توقف كنند، نه اين كه آن را رد كنند، چون ايمان دارند كه آن نيز از ناحيه خدا است، چيزى كه هست جايز نيست به آن عمل كنند براى اينكه عمل به آن مخالفت با آيات محكم است، و اين عينا همان ارجاع متشابه به محكم است.

پس جمله:(كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا) به منزله دليل براى هر دو معنا است، هم براى ايمان آوردن به تمام قرآن، و هم براى عمل كردن به محكم و توقف نمودن در متشابه، و به عبارت ديگر، هم دليل است براى ايمان و عمل در محكم، و هم دليل است بر ايمان داشتن به تنهايى نسبت به متشابه و ارجاع آن به محكم.

(وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ).

منظور از تذكر اين است كه انسان به دليل چيزى پى‌ببرد، تا هر جا آن دليل را ديد آن چيز را نتيجه بگيرد، و چون جمله:(كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا) همانطور كه گفتيم استدلالى بود از راسخين در علم و انتقالى بود به آن چيزى كه عملشان بر آن دلالت مى‌كرد، لذا خداى تعالى آن را تذكر ناميد، و ايشان را به اين تذكر بستود.

كلمه الباب جمع لب (بضمه لام و تشديد باء) است، و لب به معناى عقل صاف و

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 44
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست