و آيات ديگر
از اين قبيل هست كه قبل از ذكر نام امت، نام آن جناب را ذكر مىكند.
و با اين حال
اگر مراد از جمله:(وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ) اين باشد كه
راسخون در علم به تاويل قرآن دانا هستند- و با در نظر گرفتن اينكه رسول خدا 6
بطور قطع يكى از آنان است- جا داشت همانطور كه گفتيم بفرمايد: و ما يعلم
تاويله الا اللَّه و رسوله و الراسخون فى العلم چون گفتيم عادت قرآن بر اين
است كه هر جا بخواهد مطلبى مشترك ميان امت و رسول خدا 6 را ذكر كند نام رسول خدا
6 را جداگانه ذكر مىكند و اينجا ذكر نكرده، اگر چه ممكن است كسى در پاسخ ما
بگويد: از آنجا كه صدر آيه كه مىفرمايد: (هُوَ الَّذِي
أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ) ... دلالت داشت بر اينكه آن جناب عالم
به كتاب هست، ديگر حاجت نبوده دوباره نام آن حضرت را به خصوص ذكر كند.
پس تا اينجا
معلوم شد كه رسول خدا 6 جزء راسخين در علم- كه بعضى آيات را مىفهمند و بعضى را
نمىفهمند- نيست، در نتيجه ظاهر آيه اين مىشود كه علم به تاويل منحصرا از آن خداى
تعالى است، و اين انحصار منافات با استثناى آن جناب ندارد، هم چنان كه آياتى از
قرآن علم غيب را منحصر در خداى تعالى مىكند، و در عين حال در آيه:
(عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ
رَسُولٍ)[5] بعضى از
رسولان را استثنا مىنمايد.
[انحصار
علم به تاويل كتاب در خداى سبحان منافاتى با استثناء شدن رسول 6 و راسخون در علم
ندارد]
در اين آيه
نيز منافات ندارد كه بفرمايد راسخين در علم مىگويند: چه آيهاى را بفهميم و
چه نفهميم به همه قرآن ايمان داريم .
و در آيات
ديگر بفرمايد: همين راسخين در علم كه چنين سخنى دارند به تاويل قرآن دانا هستند،
براى اينكه آيه مورد بحث شانى از شؤون راسخين در علم را بيان مىكند، و آن اين