نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 436
رد نموده، هر چند كه اين عبادتش به منظور تقرب و
توسل و شفاعت باشد.
علاوه بر
اينكه بطور كلى عبادت تصور ندارد مگر در صورتى كه عابد استقلالى براى معبود خود
معتقد باشد، حتى در صورت اشتراك هم براى هر دو شريك در سهم خودشان استقلال قائل
باشد و خداى سبحان معبودى است كه داراى ربوبيت مطلقه است و ربوبيت مطلقه او تصور
ندارد مگر در صورتى كه او را عبادت كنند و مستقل در هر چيز بدانند و استقلال را از
هر چيز ديگر نفى كنند، پس در عبادت غير خدا (هر چند با عبادت خدا باشد، در سهم غير
خدا) تنها غير خدا عبادت شده است و خداى تعالى در آن سهم شركت ندارد.
(وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما
كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ) كلمه: ربانى كه جمعش
ربانيين است، منسوب به رب است (مانند كلمه همدانى كه منسوب به همدان را معنا
مىدهد) و براى منسوب نمودن كسى به رب بايد گفته مىشد: فلانى ربى است، نه
ربانى ، ليكن الف نون را به منظور بزرگ جلوه داده اين انتساب اضافه نمودند،
هم چنان كه وقتى بخواهند شخصى را به ريش نسبت دهند در فارسى مىگويند: فلانى ريشو
است و در عربى گفته مىشد: فلانى لحيى است، ليكن براى فهماندن اينكه
ريش او زياد است مىگويند: فلانى لحيانى است و از اين قبيل كلمات ديگر نيز هست، پس
معناى كلمه ربانى كسى است كه اختصاص و ارتباطش با رب شديد و اشتغالش
به عبادت او بسيار است و حرف با در جمله بما كنتم سببيت
را مىرساند و كلمه ما مصدريه است و چيزى از ماده قول در تقدير است و
تقدير كلام چنين است: و لكن يقول كونوا ربانيين بسبب تعليمكم الكتاب للناس و
دراستكم اياه فيما بينكم ، و ملاحظه كرديد ما ى مصدريه،
فعل تعلمون را به تعليم و فعل تدرسون را به دراست مبدل
كرد و آيه چنين معنا داد: و ليكن پيامبر به مردم مىگويد: شما بايد به خاطر
تعليمى كه از كتاب به ديگران مىدهيد و به خاطر دراستى كه خود در بين خودتان از
كتاب داريد، بيشتر از سايرين به خدا نزديك شويد و بيشتر عبادتش كنيد .
(در اينجا
لازم است تذكر داده شود كه اگر در آيه شريفه هم تعليم را آورد و هم تدريس را، براى
اين بود كه مخاطب انبيا در اين سخن گروندگان دست اول است كه كتاب خدا را از پيامبر
درس مىگرفتند و به دست دومىها تعليم مىدادند مترجم ) و دراست از نظر
معنا اخص
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 436