نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 437
از تعلم است، چون اگر چه هر دو به معناى آموختن
است، ولى دراست غالبا در جايى بكار مىرود كه انسان از روى كتاب درسى را بگيرد و
بخواند تا بياموزد.
راغب در
مفردات مىگويد فعل ماضى درس الدار به معناى اين است كه اثرى از فلان
خانه باقى مانده است و معلوم است كه اين سخن در جايى گفته مىشود كه خود خانه از
بين رفته باشد و به همين جهت است كه ماده دال- راء، سين را هم به
ملازمه معنايش يعنى از بين رفتن تفسير كردهاند و هم به خود آن، هم گفتهاند:
درس الدار، خانه از بين رفت و هم گفتهاند: درس الكتاب، يعنى فلانى
اثرى كه از كتاب در ذهنش باقى مانده، حفظ كرد و درست العلم يعنى
من اثرى كه از علم در ذهنم مانده بود حفظ كردم و چون حفظ كردن از راه مداومت در
قرائت دست مىدهد، به اين مناسبت مداومت در قرائت را هم حفظ ناميدند، (وقتى كسى را
ببينند كه پى در پى يك صفحه را مىخواند، مىگويند: دارد از بر مىكند) و در قرآن
آمده:(وَ دَرَسُوا ما فِيهِ)[1]، (گويا
منظور راغب اين است كه در اين جمله ماده درس به معناى محو و از بين بردن است) و در
آيه(بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ) به معناى حفظ كردن و
در آيه:(وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها) به
معناى درس گرفتن است، و حاصل كلام اين است كه بشرى كه چنين مقامى دارد هرگز
شما را دعوت نمىكند به اينكه او را بپرستيد ، بلكه تنها شما را مىخواند به
اينكه متصف به ايمان و يقين شويد، يقين به اصول معارف الهيهاى كه از كتاب خدا
مىآموزيد و به يكديگر درس مىگوئيد و نيز متصف شويد به ملكات و اخلاق فاضلهاى كه
كتاب خدا مشتمل بر آن است و نيز دعوت مىكند به اينكه اعمال خود را صالح كنيد، و
نيز مىخواند تا مردم را به اين امور يعنى اصلاح عقائد و اخلاق و اعمال بخوانيد تا
به اين وسيله از عالم ماده منقطع و به عالم بالا و پروردگار خود متصف شويد و در
نتيجه علمايى ربانى شويد.
و چون
جمله: بما كنتم مشتمل بر فعل ماضى است (و مىفرمايد شما در سابق چنين
و چنان بوديد) و اصولا فعل ماضى دلالت بر تحقق در سابق دارد، لذا مىتوان گفت آيه
شريفه لحن تعريض به نصارا دارد كه بعضى از ايشان مىگفتند خود عيسى خبر داده كه
پسر خدا است و بعضى ديگر پسرى عيسى براى خدا را به كلمه خدا تفسير كردهاند و منشا
پيدايش اين سخن كفرآميز اين بوده بنى اسرائيل تنها قومى بودند كه كتابى آسمانى در
دست داشتند و با تعليم و تعلم دست به دست مىدادند و همين باعث پيدايش اختلاف در
بينشان شد (و به طورى