نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 427
آن گاه دستور داد تا ناقوس بنوازند، بعد از
نواختن ناقوس كشيشها و راهب بزرگ آنان وارد شده، نزد نجاشى جمع شدند، نجاشى گفت:
شما را به خدا سوگند مىدهم، آن خدايى كه انجيل را بر عيسى نازل كرده، آيا در
انجيل پيامبرى مرسل كه بين آن جناب و بين قيامت مبعوث شود يافتهايد؟ همه گفتند:
خود و خدا آرى، عيسى ع ما را به آمدن او بشارت داده و اين را هم فرموده: كسى به او
ايمان مىآورد كه به من ايمان آورده و كسى به او كفر مىورزد كه به من كفر ورزيده،
نجاشى به جعفر گفت: اين مرد به شما چه چيزهايى مىگويد و به آن وادارتان مىكند و
از چه چيزهايى نهيتان مىكند؟ جعفر گفت: كتاب خدا را بر ما مىخواند و ما را
بدانچه پسنديده است امر، و از آنچه ناپسند است نهى مىكند ما را دستور مىدهد به
نيكى با همسايگان و صله رحم و احسان به يتيم، و دستور مىدهد به اينكه تنها خداى
يگانه را بپرستيم، خدايى كه شريك ندارد، نجاشى گفت: از آنچه بر شما خوانده بر من
بخوان، جعفر سوره عنكبوت و روم را خواند، اشك از چشمان نجاشى و يارانش سرازير شد و
گفتند:
از اين سخن
پاك بيشتر برايمان بخوان، جعفر سوره كهف را هم خواند، عمرو در صدد برآمد نجاشى را
عليه مهاجرين به خشم آورد، گفت: اين مهاجرين بر عيسى و مادرش ناسزا مىگويند،
نجاشى رو كرد به جعفر كه شما نظرتان در باره عيسى و مادرش چيست؟ جعفر سوره مريم را
خواند، همين كه به نام مريم و عيسى رسيد نجاشى رشتهاى بسيار ريز از مسواك چوبيش
گرفت و گفت: به خدا سوگند مسيح هم حتى به اندازه اين چوبريزه بيش از آنچه شما
مىگوئيد نگفته.
آن گاه رو
كرد به جعفر و همراهانش و گفت: شما مىتوانيد برويد و در سرزمين من ايمن از هر
خطرى و آسوده از دغدغهاى بسر ببريد، آن گاه گفت: من به شما بشارت مىدهم و خوشامد
مىگويم، هيچ ترسى نداشته باشيد كه امروز در حكومت من هيچ مكروهى به حزب ابراهيم
نخواهد رسيد، عمرو بن عاص گفت: اى نجاشى حزب ابراهيم چه كسانيند (مائيم يا ايشان)؟
گفت: حزب
ابراهيم اين كاروان مهاجر است و آن كسى كه از نزد او آمدهاند و هر كسى كه پيرو
ايشان باشد، اين پاسخ نجاشى به عمرو بن عاص و عمارة- مشركين مكه- گران آمد و ادعا
كردند كه ما بر دين ابراهيم هستيم و نجاشى آن هديهاى كه مشركين از مكه براى وى
آورده بودند به ايشان برگردانيد و گفت: اين هديه شما به من جنبه رشوه دارد، بگيريد
(كه مرا بدان حاجتى نيست)، خدايى كه اين ملك و سلطنت را به من داد از من رشوه نگرفت،
جعفر بعدها گفته بود: كه از خانه نجاشى در آمديم و به بهترين وجهى در جوارش زندگى
كرديم و خداى عز و جل در اين باره يعنى در بگومگويى كه مهاجرين در حضور نجاشى در
حبشه كرده بودند، آيه زير را در مدينه بر رسول خدا ص نازل كرد:(
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 427