responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 415

معناى كلمه قنطار و كلمه دينار معروف است ولى مقابله‌اى كه بين آن دو انداخته، علاوه بر محسنات بديعى (علم بديع شاخه‌اى از ادبيات است كه در آن زيبايى‌ها و زشتى‌هاى كلام را تحت ضابطه در آورده) كه در آن هست با كمك مقام مى‌فهماند كه اين دو كلمه كنايه است از بسيار و اندك، يعنى قنطار كنايه از بسيار است و دينار كنايه از اندك، و مى‌خواهد بفهماند كه بعضى از اهل كتاب به امانت خيانت نمى‌كنند، هر چند آن امانت بسيار گرانبها باشد و بعضى بدان خيانت مى‌كنند، هر چند كه اندك و بى‌ارزش باشد.

و همچنين خطابى كه در كلام بكار برده و فرموده: اگر او را در قنطارى امين كنى به تو بر مى‌گرداند ، متوجه به شخص معينى نيست بلكه آن نيز كنايه است از هر مخاطبى كه بشود مخاطب قرار گيرد و به اين وسيله فهماند كه حكم آيه عمومى است، شخص معينى منظور نيست و در معناى اين است كه بگوئيم: هر كس به او امانتى بدهد، هر چند كه قنطار باشد او خيانت نمى‌كند .

كلمه ما در جمله:(إِلَّا ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً)- بطورى كه گفته‌اند- مصدريه است و تقدير كلام الا ان تدوم قائما عليه است، يعنى مگر آنكه ايستادنت بر بالاى سر او ادامه پيدا كند (تا امانتت را پس بگيرى) و منظور از بكار بردن كلمه ايستادن در اينجا، رساندن معناى اصرار و عجله نمودن است، چون وقتى طلبكار براى گرفتن امانت خود بالاى سر امين بايستد و هيچ ننشيند، خود دليل بر اين است كه براى گرفتن امانتش، هم اصرار دارد و هم عجله، البته بعضى از مفسرين كلمه ما را ظرفيه گرفته‌اند ولى سخنشان قابل اعتنا نيست.

و در جمله:(ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ)، از ظاهر سياق چنين بر مى‌آيد كه كلمه: ذلك اشاره است به مجموع مطالبى كه از سخن قبلى استفاده مى‌شد، يعنى (اينكه بعضى از ايشان امانت را مى‌پردازند هر چند خطير و مهم باشد و بعضى خيانت مى‌كنند هر چند حقير و بى‌ارزش باشد) اين رفتارشان به خاطر آن گفتارشان است كه گفتند:

آنان كه اهل كتاب نيستند حق اعتراض به ما را ندارند ، همين گفتار سبب شده كه در صفات روحيشان از قبيل: حفظ امانات ، پرهيز از تضييع حقوق مردم و مغرور گشتن به كرامت خيالى ، مختلف شوند كسانى كه آن گفتار غلط را نداشتند امين بودند و كسانى كه آن طور مى‌گفتند آن گونه هم عمل مى‌كردند، با اينكه مى‌دانستند كه خداى تعالى چنين سنتى را در كتاب آسمانيش براى آنان مقرر نكرده و به چنين اعمالى رضايت نداده است.

و نيز ممكن است كه كلمه: ذلك تنها اشاره به حال طائفه دوم باشد كه در يك دينار هم خيانت مى‌كنند و ذكر طائفه اول كه در قنطار مردم هم امين هستند، براى اين بوده كه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 415
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست