responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 365

كردند به عاقب- كه از صاحب رأيان ايشان بودند- گفتند: اى عبد المسيح تو چه صلاح مى‌دانى؟ او گفت: به خدا سوگند اى گروه نصارا شما خوب مى‌دانيد كه محمد ص نبيى است مرسل، و اين پيشنهادى كه او كرده، در باره حضرت مسيح حق را از باطل جدا كرده و به خدا سوگند هيچ قومى با پيغمبرى مباهله نكرده كه بعد از مباهله ديرى پائيده باشد، بزرگسالان زنده مانده و خردسالانشان به رشد رسيده باشند و شما هم اگر دست به چنين كارى بزنيد، بطور قطع همه ما هلاك مى‌شويم، اگر جز به حفظ دينى كه با آن انس گرفته‌ايد رضا نمى‌دهيد و مى‌خواهيد وضع موجود خود را هر چه هست حفظ كنيد، پس با او قرارى ببنديد و به ديار خود برگرديد. نصارا به سوى رسول خدا ص روانه شدند، از آن سو هم رسول خدا ص حسين ع را در آغوش و دست حسن ع را در دست گرفته، فاطمه س دنبالش و على ع به دنبال فاطمه س به راه افتادند، رسول خدا ص فرمود: هر گاه من دعائى كردم شما آمين بگوئيد، اسقف نجران وقتى آن جناب و همراهانش را بديد، به مردم خود گفت: اى گروه نصارا من به يقين چهره‌هايى مى‌بينم كه اگر از خدا درخواست كنند كوهى را از جاى بكند مى‌كند، زنهار كه مباهله مكنيد و گرنه هلاك مى‌شويد و تا روز قيامت حتى يك نفر نصرانى روى زمين نمى‌ماند، (و چون اين دو گروه به هم رسيدند) مسيحيان گفتند: اى ابا القاسم ما مشورت كرديم و صلاح خود را در اين ديديم كه با تو مباهله نكنيم و شما را به دين خودتان و خود را به دين خود واگذاريم، فرمود:

حال كه از مباهله امتناع داريد، پس اسلام را بپذيريد تا به نفع شما باشد آنچه به نفع مسلمين است، و به ضررتان باشد هر چه به ضرر ايشان است، مسيحيان اين پيشنهاد را هم نپذيرفتند، فرمود: پس من ناگزير با شما مى‌جنگم، عرضه داشتند ما طاقت جنگيدن با عرب را نداريم ولى حاضريم با تو مصالحه كنيم بر اينكه با ما نجنگى و ما را تهديد نكنى و از دينمان برنگردانى و ما در مقابل، همه‌ساله دو هزار طاقه پارچه، هزار طاقه در ماه صفر و هزار طاقه در ماه رجب، و سى عدد زره عاديه آهنى (درعهاى قديمى) بپردازيم، رسول خدا ص هم با ايشان بهمين مصالحه كرد.

و آن گاه فرمود: به آن خدايى كه جانم به دست او است هلاكت تا بالاى سر اهل نجران آويزان شده بود و اگر مباهله مى‌كردند بصورت ميمون و خوك مسخ مى‌شدند و بيابان در زير پايشان شعله‌ور گشته، در آخر خداى تعالى نجران و اهلش را منقرض مى‌كرد، حتى مرغان بالاى درختهايشان را مى‌سوزاند و اما بقيه نصاراى دنيا يك سال طول نمى‌كشيد كه همه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 365
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست