نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 361
روانه شدند، ديدند كه تنها رسول خدا ص و على بن
ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين ع براى مباهله آمدهاند، نصارا از اشخاص پرسيدند: اينان
چه كسانى هستند؟ گفتند: اين مرد پسر عم و وصى و داماد او است و اين دخترش فاطمه س
است و اين دو كودك، دو فرزندانش حسن و حسين ع هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و
به رسول خدا ص عرضه داشتند: ما حاضريم تو را راضى كنيم، ما را از مباهله معاف
بدار، رسول خدا ص با ايشان به جزيه مصالحه كرد و نصارا به ديار خود برگشتند.[1] و در عيون به سند خود از ريان بن
صلت از حضرت رضا ع روايت كرده كه در گفتگويش با مامون و علما در فرق بين عترت و
امت و فضيلت عترت بر امت آمده: كه علماى حاضر در جلسه پرسيدند: آيا خداى تعالى
كلمه اصطفاء را در كتاب خود تفسير كرده؟
فرمود: ظاهر
اين كلمه را در دوازده جا تفسير كرده، غير باطن آن و در آن حديث فرمود: اما سوم در
آنجا است كه طاهرين از خلق خود را از ديگران متمايز ساخته و رسول خود را دستور
مىدهد كه با عترتش به درگاه خدا ابتهال نموده، با نصارا مباهله كند و فرموده:(فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا
نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ
أَنْفُسَكُمْ)، علماى حاضر گفتند منظور از كلمه انفسنا خود
آن جناب است، فرمود، اشتباه كردهايد، منظورش على بن ابى طالب س است، يكى از ادله
اين معنا كلام رسول خدا ص است كه در باره قبيله بنى وليعه فرمود: بنى وليعه دست از
خلافكاريش بردارد و گرنه مردى را به سركوبشان مىفرستم كه چون نفس من است و
منظورش على بن ابى طالب س بود و منظور از كلمه ابناء حسن و حسين ع و
منظور از كلمه نساء فاطمه س است و اين خصوصيت و امتيازى است كه احدى
از امت مقدم بر ايشان نيست و فضيلتى است كه احدى از بشر در اين فضيلت و شرف به
ايشان نمىرسد و احدى از خلق از ايشان در آن فضيلت سبقت نمىگيرند، براى اينكه در
اين كلام خود على س را نفس خود خوانده (تا آخر حديث).[2]
و از همان كتاب نقل شده كه به سند خود از موسى بن جعفر ع روايت كرده كه در گفتگويش
با رشيد آمده كه رشيد به آن جناب عرضه داشت: چگونه مىگوئيد ما ذريه رسول خدائيم؟
با اينكه رسول خدا ص پسر نداشت؟ و ذريه و نسل هر انسانى از