responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 333

آن ايام به مدينه آمده بودند، روشن سازد. و به همين جهت جاى آن بود كه بعد از ذكر سرگذشت عيسى ع خلاصه‌اى از آن را به عنوان نتيجه‌گيرى ذكر نموده و بفهماند كه كيفيت ولادت عيسى بيش از اين دلالت ندارد كه وى بشرى است نظير آدم ابو البشر و خلقتش غير معمولى است پس جايز نيست در باره وى سخنى زائد بر آنچه در باره آدم گفته مى‌شود، بيان گردد.

در باره آدم مى‌گوئيم: او انسانى است كه خداى تعالى او را بدون پدر و مادر آفريده است، و در باره عيسى ع هم مى‌گوئيم: انسانى است كه خداى تعالى او را بدون پدر آفريده. پس معناى آيه اين است كه: مثل عيسى نزد خدا و صفت و واقعيتى كه او نزد خدا دارد و يا به عبارتى آنچه خود خداى تعالى (آفريدگار وى به دست خود) از خلقت او اطلاع دارد، اين است كه كيفيت خلقت او شبيه به خلقت آدم است و كيفيت خلقت آدم اين بوده كه اجزايى از خاك جمع كرد و سپس به آن فرمان داد كه باش و آن خاك به صورت و سيرت يك بشر تمام عيار، تكون يافت، بدون اينكه از پدرى متولد شده باشد.

پس از اين بيان به حسب حقيقت، دو حجت و دليل باز مى‌شود كه تك تك آن دو براى نفى الوهيت عيسى ع كافى است.

[دو حجت و دليل بر نفى الوهيت عيسى (ع)، در تمثيل او به آدم 7‌]

حجت اول اينكه: عيسى مخلوق خدا است و خداى تعالى از كيفيت خلقت او آگهى دارد و جنابش هرگز در آگهى‌هايش به خطا نمى‌رود و او خبر داده كه عيسى ع مخلوق من است، هر چند كه پدر نداشته باشد و كسى كه به دست ديگرى خلق شده باشد عبد است نه رب .

حجت دوم اينكه: در خلقت او چيزى زائد بر خلقت آدم نيست كه باعث شود شما او را معبود بخوانيد و اگر سنخ و كيفيت خلقت او مقتضى الوهيتش باشد، بايد اين اقتضا در آدم ع نيز باشد با اينكه مسيحيان آدم را معبود نمى‌دانند، پس بايد در عيسى ع نيز ندانند، چون مماثلت اين را اقتضا مى‌كند.

از آيه شريفه اين معنا برمى‌آيد كه خلقت عيسى ع مانند خلقت آدم طبيعى و مادى است، هر چند كه بر خلاف سنت جاريه الهى در نسلها بوده، كه هر نسلى در تكون و پيدايش خود نيازمند به پدر است و نيز از ظاهر عبارت برمى‌آيد كه جمله: فيكون حكايت حال گذشته است، پس ظاهر صيغه فيكون كه براى آينده است منظور نيست، چون جريان گذشته را شرح مى‌دهد. و اين منافات ندارد با جمله:(ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ) كه بر فوريت و عدم‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 333
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست