responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 298

عاجز شده و خواسته است كه شانه از زير اين بار خالى كند. و گويا منشا اين احتمال اين بوده كه ديده‌اند قرآن كريم داستان اين قرعه‌كشى و بگو مگو را بعد از تمام شدن داستان ولادت مريم، و اصطفاى وى و بعد از آيه 37 آورده كه در آن، از كفالت زكريا سخن رفته. پس معلوم مى‌شود كفالت زكريا دو بار بوده: يكى در اوائل ورود مريم به كليسا در ايام كودكيش و ديگرى در بزرگساليش كه زكريا مى‌خواسته از كفالت مريم شانه خالى كند، و در آخر به حكم قرعه باز عهده‌دار آن شده است.

ليكن صرف اينكه در اين سوره دو جا از كفالت سخن رفته، يكى در آيه 37، و يكى در آيه مورد بحث، دليل نمى‌شود كه واقعه دو بار اتفاق افتاده باشد، به شهادت اينكه مى‌بينيم در سوره يوسف دو بار از توطئه برادران عليه آن جناب خبر داده، يكى در آيه: 8 و 9 و 10 و بار ديگر در آيه: 102 در حالى كه واقعه، يك واقعه است، اين كار هيچ عيبى ندارد، زيرا در اينگونه موارد گوينده يا مى‌خواهد در نوبت اول به بعضى از خصوصيات آن اشاره كند و در نوبت دوم به بعضى ديگر، و يا منظورش اين است كه با تكرار آن، ادعا و مقصود خود را ثابت نمايد، و اتفاقا در داستان زكريا نكته اول منظور بوده، و در داستان يوسف نكته دوم.

(در اول سوره كه سخن از تكفل زكريا بود، براى اين بود كه اين تكفل و سركشى كردن همه روزه به غرفه مريم زمينه‌اى شد براى اينكه طمع زكريا ع تحريك شود، و فكر كند خدايى كه مى‌تواند از عالم غيب طعامهاى غير موسمى براى مريم بفرستد، چرا نتواند مرا در موسم پيرى فرزند دار كند؟ و در آيه مورد بحث غرض، شرح داستان تكفل است، به خلاف سوره يوسف كه در هر دو مورد مى‌خواهد دعوى خود را اثبات كند، و آن اين بود كه تو از داستان يوسف هيچ آگهى نداشتى، ما آن را به تو وحى كرديم مترجم ).

(إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ) ظاهرا منظور از اين بشارت همان ماجرايى است كه در جاى ديگر حكايت كرده و فرموده: پس ما روح خود را نزد او فرستاديم و او خود را براى مريم به صورت بشرى تمام عيار مجسم كرد، به طورى كه مريم گفت: من به رحمان پناه مى‌برم از شر تو، تو اگر مردى با تقوا بودى اينجا نمى‌آمدى، روح ما به وى گفت:(قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا ...)[1]، پس بشارتى كه در آيه مورد بحث به جمع فرشتگان نسبت داده شده همان بشارت است كه در سوره مريم به شخص روح نسبت داده.


[1] من فرستاده پروردگار تو به سوى توام، تا فرزندى پاك عطايت كنم ... سوره مريم آيه 19 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 298
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست