responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 221

ذاتشان ملك خدا است، و هم حاجت ذاتشان، و هم احتياجاتى كه به زبان درخواست مى‌كنند، پس داده خدا در مقابل چيزى از بندگان قرار نمى‌گيرد، و به همين جهت حسابى در رزق او نيست.

بعضى احتمال داده‌اند اين بى‌حسابى راجع به اندازه‌گيرى رزق باشد، و مى‌خواهند بگويند: رزق خدا نسبت به هر كس كه او بخواهد نامحدود است، ليكن اين معنا با آياتى كه صريحا رزق را مقدر مى‌داند نمى‌سازد، نظير آيه:(إِنَّا كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ)[1] (ما هر چيزى را با اندازه‌گيرى آفريديم) و آيه شريفه:(وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ، وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ، إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً)[2] (و هر كس از خدا پروا كند، خدا برايش راه نجاتى قرار داده، از راهى كه خودش پيش‌بينى نكند روزيش مى‌دهد، و هر كه بر خدا توكل كند او وى را كافى است، كه خدا به كار خود مى‌رسد، و چگونه چنين نباشد با اينكه براى هر چيزى اندازه‌گيرى دارد).

پس رزق هر چند از خداى تعالى عطيه‌اى بدون عوض است، و ليكن در عين حال اندازه دارد، تا چه اندازه‌اى را خواسته باشد.

از دو آيه مورد بحث چند نكته به دست آمد: اول اينكه ملك (به ضمه ميم) همه‌اش از خدا است، هم چنان كه ملك (به كسره ميم) هم، همه‌اش از خدا است.

دوم اينكه: آنچه خير در عالم هست به دست او، و از ناحيه او است.

و سوم اينكه رزق عطيه‌اى است از ناحيه خدا بدون اينكه بنده استحقاق آن را داشته باشد، و رزق خدا عوض حقى باشد كه بنده بر او دارد.

چهارم اينكه ملك و عزت و هر خير اعتبارى از خيرات اجتماع از قبيل مال و جاه و قوت و شوكت و امثال اينها هر يك به نوبه خود رزقى است كه مرزوق از آن بهره‌مند مى‌شود.

بحث روايتى‌

[آيا ملك و حكومت بنى اميه را خدا به آنان داد؟]

در كافى‌[3] از عبد الاعلى، مولاى آل سام از امام صادق (ع) روايت آورده كه‌


[1] سوره قمر آيه 49.

[2] سوره طلاق آيه 3.

[3] روضة الكافى ج 8 ص 222، ح 389.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 221
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست