نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 217
رحمت خود دانسته، مثلا مىفرمايد:(وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ
مَعْلُومٍ)[1]. و از سوى
ديگر مىفرمايد: هر چه نزد خدا است خير است:(وَ ما
عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ)[2] و ما وقتى
اين دو آيه و امثال آنها را به يكديگر ضميمه مىكنيم، اين معنا را مىفهميم كه هر
موجودى در اين عالم به هر چيزى نايل شود، و در طول وجودش از هر چيزى برخوردار
گردد، از ناحيه خداى سبحان برخوردار گشته و همان مايه خير او است، و خدا در
اختيارش گذاشته تا از آن بهرهمند گردد، هم چنان كه آيه شريفه:(الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ)[3]. نيز به
ضميمه آيه:(ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لا
إِلهَ إِلَّا هُوَ)[4] به اين
نكته اشاره دارد.
و اما اگر
بعضى از مواهب الهى براى بعضى از موجودات مايه ضرر است، شر بودن و ضرر بودن آن
امرى نسبى است، يعنى تنها براى آن موجود شر و مايه ضرر است، و براى بقيه موجودات
نافع و خير است، و نيز براى علل و اسبابش در نظام هستى خير است.
هم چنان كه
آيه شريفه:(وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ)[5]، و ما در سابق بحثى
در اين باره داشتيم.
و كوتاه سخن
اينكه آنچه خداى تعالى بر خلق خود افاضه مىفرمايد خير و مايه انتفاع او است، و به
حسب انطباق معنا، رزق او به شمار مىرود، چون رزق چيزى به جز عطيهاى كه مايه
انتفاع مرزوق قرار گيرد نمىباشد، و چه بسا كه آيه شريفه(وَ رِزْقُ
رَبِّكَ خَيْرٌ)[6] هم اشاره به
اين معنا باشد.
[هر چه رزق
است خير و مخلوق است و هر چه مخلوق است رزق و خير است]
از اينجا
روشن مىشود كه رزق، و خير، و خلق، به حسب بيان قرآن از نظر مصداق امورى متساوى
النسبه باشند، يعنى هر چه رزق است، خير و مخلوق است و هر چه مخلوق است رزق و خير
است، و هر چه خير است مخلوق و رزق است تنها فرقى كه در بين هست اين است كه رزق
مرزوق مىخواهد، تا مرزوقى نباشد كه از رزق ارتزاق كند، رزق نيز صادق نيست.
پس غذا براى
قوه غاذيه رزق است، چون بدان محتاج است، و قوه غاذيه براى يك
[1] هيچ چيز نيست مگر آنكه خزينههايش نزد ما است، و ما آن را
نازل نمىكنيم مگر به اندازه معلوم( سوره حجر آيه 21).