responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 211

(جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ ) زده، و گفته‌اند تقدير آن و البرد است.

و گويا سبب اين بوده كه خواسته‌اند از مسلك اعتزال فرار كنند، چون معتزليان گفته‌اند: هيچ شرى به خدا منسوب نيست زيرا خدا كار شر نمى‌كند، و اين خود جرات عجيبى است كه در كلام خداى تعالى مرتكب شده‌اند، براى اينكه هر چند معتزله در اينكه شر را به طور مطلق از خدا سلب، و نسبت آن را به خدا نفى كرده و گفته‌اند: شرها نه مستقيما منسوب به خدايند و نه با واسطه، و ليكن اين تقدير هم كه آقايان گرفته‌اند سخت عجيب و غريب است، كه چون بحث از آن و بيان حقيقت امر گذشت، ديگر تفصيل نمى‌دهيم.

(إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ) اين جمله مى‌خواهد جمله‌(بِيَدِكَ الْخَيْرُ) را تعليل كند، و بفرمايد بدين جهت خير به دست خدا است كه قدرت او بر هر چيزى مطلقه است و قدرت مطلقه بر هر چيز ايجاب مى‌كند كه غير از خدا هيچ كس بر هيچ چيز قادر نباشد، مگر به قدرت دادن او، يعنى هر كس هر قدرتى دارد خدا به او داده، و اگر فرض كنيم شخصى به چيزى قادر باشد كه قدرتش مستند به قدرت دادن خداى تعالى نباشد، قهرا مقدور او از اين جهت كه مقدور او است از سعه قدرت خداى تعالى خارج است، پس ديگر جمله‌(إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ) درست نمى‌شود، با اينكه اين جمله صحيح است، و قدرت خداى تعالى به اين وسعت است، هر چيزى كه فرض كنيم مقدور او خواهد بود، و نيز هر چيزى كه غير او افاضه كند باز منسوب به او خواهد بود، يعنى خدا آن خير را به دست وى جارى ساخته، خدا صاحب اصلى آن، و شخص مفروض واسطه آن است، پس جنس خير بدون استثنا، همه‌اش به دست خدا است و بس، و اين همان حصرى است كه جمله‌(بِيَدِكَ الْخَيْرُ) آن را افاده مى‌كند.

(تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ) كلمه تولج مضارع از مصدر ايلاج است، و ايلاج باب افعال از مصدر ولوج است و ولوج به معناى داخل شدن، و در نتيجه ايلاج به معناى داخل كردن است، و بطورى كه گفته‌اند و از ظاهر آيه هم بر مى‌آيد مراد از داخل كردن شب در روز و داخل كردن روز در شب، همان اختلافى است كه خود از وضع شب و روز و بلندى و كوتاهى آن به حسب اختلاف عرض جغرافيايى شهرها و اختلاف ميل خورشيد مى‌بينيم، و اين در حقيقت داخل شدن روزهاى اول زمستان تا اول تابستان است در شب، و داخل شدن شب از اول تابستان يعنى بلندترين روز سال تا اول پائيز است در روز، البته همه اين دگرگونيها در بلادى است كه در نيم كره شمالى، يعنى بالاى خط استوا قرار دارند، و اما در نيم كره جنوبى يعنى نقاط مسكونى زير خط استوا

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست