نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 210
نيستند، بلكه شرند، و ليكن شر چيزى به جز عدم خير
نيست، پس گرفتن ملك و عزت چيزى به جز ندادن عزت نيست، پس همين كه همه خيرات به
خداى تعالى منتهى مىشود، باعث مىشود كه همه محروميتهاى از خير نيز به نحوى
منتهى به او باشد.
بله آنچه
بايد از ساحت مقدس خداى تعالى دور داشت، اتصاف به صفتى است كه لايق آن ساحت نباشد،
از قبيل نواقصى كه در افعال بندگان است، و زشتىهايى كه در گناهان است، مگر
همانطور كه در سابق گفتيم به نحوى نسبت دهيم كه لايق آن ساحت مقدس باشد، مثل اينكه
بگوئيم خداى تعالى به فلانى به خاطر نافرمانيهايش توفيق اطاعت ندارد، در نتيجه
عاصى شد، و يا اسباب فلان عمل واجب را برايش فراهم نكرد، در نتيجه واجب را ترك
كرد.
و كوتاه سخن
اينكه در عالم، خير و شرهايى تكوينى هست، مانند عزت و ذلت و ملك و گرفتن ملك، و
خير تكوينى امرى است وجودى، كه خداى تعالى آن را افاضه مىكند، و شر تكوينى عبارت
است از عدم افاضه خير، و در اينكه ما اين عدم را هم به خدا نسبت دهيم اشكالى وارد
نمىشود، براى اينكه تنها مالك خير او است، غير او كسى مالك خير نيست.
بنا بر اين
اگر چيزى از خير را به كسى افاضه كرد او كرده، و سپاس نيز مخصوص اوست و اگر افاضه
نكرد و يا منع نمود، كسى حقى بر او ندارد و نمىتواند اعتراض كند كه چرا ندادى، تا
ندادنش ظلم باشد، علاوه بر اينكه دادن و ندادنش هر دو مقرون به مصلحت است، مصلحتى
عمومى كه در نظام جمعى دائر بين اجزاى عالم دخالت دارد.
خير و شر
ديگرى هست تشريعى و قانونى، و آن عبارتست از اقسام كارهاى نيك، و كارهاى زشت
افعالى كه از انسان صادر مىشود، و چون مستند به اختيار انسان است، فعل او بشمار
مىرود، و از اين جهت به طور قطع نبايد آن را به غير خود انسان نسبت داد، و همين
استناد باعث خوبى و بدى آن شده است، چون اگر فرض كنيم انسان از خود اختيارى ندارد
كار نيكش تحسين ندارد، و بر كار زشتش نيز سرزنش نبايد شود، (بلكه آنچه مىكند،
نظير خوبى و بدى گل و خار است)، و نيز بدين لحاظ نبايد عمل انسان را به خدا نسبت
داد، مگر به اين مقدار كه بگوئيم عمل نيك هر كس به توفيق دادن خدا است، و عمل بدش
به ندادن توفيق است، كه هر جا و به هر كس مصلحت بداند توفيق مىدهد، و به هر كس
مصلحت نداند نمىدهد.
پس روشن
گرديد كه خير همهاش به دست خدا است، و با همين خير و شرها امور عالم را نظام
بخشيده، دنيا را پر از خير و شر و و جدان و حرمان نموده است.
بعضى از
مفسرين گفتهاند در جمله:(بِيَدِكَ الْخَيْرُ) حذف به جهت
كوتاه گويى شده است، و تقدير آن بيدك الخير و الشر است هم چنان كه
نظير اين حرف را در آيه شريفه:( وَ)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 210