responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 173

دنيا را وسيله زندگى آخرت و متاع آن ناميده، متاعى كه صاحبش از آن متمتع مى‌شود، و اين خود بديع‌ترين بيان در اين باب است، بابى است كه از آن هزارها باب باز مى‌شود، و در عين حال مصدق كلام رسول خدا 6 است كه فرموده: كما تعيشون تموتون، و كما تموتون تبعثون [1].

[انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى، نقص و كمالى نيز دارد كه به اختيار و اعمال او وابسته است‌]

و كوتاه سخن اينكه زندگى دنيا عبارت است از وجود دنيوى انسان، به ضميمه آنچه از خوبيها و بديها كه كسب كرده، و آنچه كه به نظر خودش خيبت و خسران است. در نتيجه در آخرت يا لذائذى كه كسب كرده به او مى‌دهند، و يا از آن محرومش مى‌كنند. و يا به نعمتهاى بهشت برخوردارش مى‌سازند، و يا به عذاب آتش گرفتارش مى‌كنند.

و به عبارتى روشن‌تر، آدمى در بقايش به حسب طبيعت، سعادت و شقاوتى دارد، هم بقاى شخصيتش و هم بقاى نوعش، و اين سعادت و شقاوت منوط به فعل طبيعى او، يعنى أكل و شرب و نكاح او است، و همين فعل طبيعى به وسيله لذائذى كه در آن قرار داده‌اند آرايش و مشاطه‌گرى شده، لذائذى كه جنبه مقدميت دارد. اين به حسب طبيعت آدمى و خارج از اختيار او است.

و اما وقتى مى‌خواهد با فعل اختيارى خود طلب كمال كند، و شعور و اراده خود را به كار بيندازد، موجودى مى‌شود كه ديگر كمالش منحصر در لذائذ طبيعى نيست، بلكه همان چيزى است كه با شعور و اراده خود انتخاب كرده است.

پس آنچه خارج از شعور و مشيت او است (از قبيل خوشگلى و خوش لباسى، و بلندى و خوش صورتى، و خوش خطى، و سفيدى، و لذت‌بخشى غذا، و خانه، و همسرش و امثال اينها) كمال او شمرده نمى‌شود، هر چند كه نوعى كمال طبيعى هست، و همچنين عكس آن نقص خود او شمرده نمى‌شود، هر چند كه نقص طبيعى هست، هم چنان كه خود را مى‌بينيم كه از تصور لذائذ لذت مى‌بريم، هر چند كه در خارج وجود نداشته باشد.

مثلا مريض با اينكه بهبودى ندارد اما از تصور بهبودى لذت مى‌برد، پس همين لذائذ مقدمى است كه كمال حقيقى انسان مى‌شود، هر چند كه از نظر طبيعت، كمال مقدمى است‌

حال اگر خداى سبحان اين انسان را بقايى جاودانه بدهد، سعادتش همان لذائذى است كه در دنيا مى‌خواست، و شقاوتش همان چيزهايى است كه در دنيا نمى‌خواست، حال چه لذت به حسب طبيعت، و خلاصه لذت مقدمى باشد، و چه لذت حقيقى و اصلى باشد، چون اين بديهى‌


[1] عينا همانطور كه زندگى مى‌كنيد مى‌ميريد، و همانطور كه مى‌ميريد مبعوث مى‌شويد.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 173
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست