نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 171
مىكنند كه نعمتهاى موجود در دنيا و لذائذ مربوط
به هر يك از آنها امورى است مقصود للغير، نه مقصود بالذات، وسيلههايى است براى
زندگى محدود دنيا، كه از چند روزه دنيا تجاوز نمىكند، و اگر مساله زندگى مطرح
نبود اين نعمتها نه خلق مىشد و نه ارزشى داشت، حقيقت امر همين است.
و ليكن اين
را هم بايد دانست كه آنچه از هستى انسان باقى مىماند همين وجودى است كه چند صباحى
در دنيا زندگى كرده، با دگرگونىها و تحولاتش مسيرى را از نقص به كمال طى نموده، و
اين قسمت از وجود انسان همان روحى است كه از بدن منشا گرفته و بر بدن حكم مىراند.
بدنى كه
عبارت است از مجموع اجزايى كه از عناصر روى زمين درست شده، و نيز قواى فعالهاى كه
در بدن است، به طورى كه اگر فرض كنيم غذا و شهوت (و يا علاقه جذب عناصر زمين به
سوى بدن) نمىبود، وجود انسان هم دوام نمىيافت. پس فرض نبود غذا و ساير شهوات،
فرض نبود انسان است، نه فرض استمرار نيافتن وجودش، (دقت بفرمائيد).
پس انسان در
حقيقت همان موجودى است كه با زاد و ولد منشعب مىشود، مىخورد و مىنوشد، و ازدواج
مىكند و در همه چيز تصرف نموده، مىگيرد، مىدهد، حس مىكند، خيال مىكند، تعقل
مىنمايد، خرسند و مسرور و شادمان مىشود، و هر ملائمى را به خود جلب مىكند، خودى
كه عبارت است از مجموع اينها كه گفتيم، مجموعى كه بعضى از آنها مقدمه بعضى ديگر
است، و انسان بين مقدمه و ذى المقدمه حركتى دورى دارد، چيزى كه بر حسب طبيعت مقدمه
كمال او بود، با دخالت شعور و اختيارش كمال حقيقتش مىشود.
[خلود و
جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيست، بلكه ادامه وجود دنيوى او
است]
و وقتى خدا
او را از دار فانى دنيا به دار بقا منتقل كرد، و خلود و جاودانگى برايش نوشت، حال
يا خلود در عذاب، و يا در نعمت و ثواب اين انتقال و خلود، ابطال وجود او نمىتواند
باشد بلكه اثبات وجود دنيايى او است، هر چه بود حالا هم همان است، با اين تفاوت كه
در دنيا معرض دگرگونى و زوال بود، ولى در آخرت دگرگونى ندارد، هر چه هست هميشه
همان خواهد بود، قهرا يا هميشه به نعمتهايى از سنخ نعمتهاى دنيا (منهاى زوال و
تغيير) متنعم، و يا به نقمتها و مصائبى از سنخ عذابهاى دنيا (ولى منهاى زوال و
تغيير) معذب خواهد بود، و چون نعمتهاى دنيا عبارت بود از شهوت جنسى، و لذت طعام،
و شراب، و لباس، و مسكن، و همنشين و مسرت و شادى و امثال اينها، در آخرت هم قهرا
همينها خواهد بود.
پس انسان
آخرت هم همان انسان دنيا است، ما يحتاج آخرتش هم همان ما يحتاج دنيا است، آنچه در
دنيا وسيله استكمالش بوده همان در آخرت هم وسيله استكمال او است، مطالب
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 171