نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 17
غم و اندوهى كه خوشى آنان را تيره و تار مىسازد.
از اينجا
روشن مىشود كه درك و طرز فكرى كه در انسانهاى موحد و مخصوصا در اهل قرآن است غير
درك و طرز فكرى است كه ديگران دارند، با اينكه هر دو طايفه از يك نوع هستند، يعنى
هر دو انسانند، البته بين دو نقطه نهايى اين دو طرز تفكر مراتب بسيارى هست، كه
صاحبان آن اهل ايمان هستند اما طايفه ديگر بخاطر نرسيدن به كمال تربيت و تعليم
الهى، كم و زياد و يا زيادتر گرفتار انحراف فكرى مىشوند.
اين بود آنچه
ما مىتوانستيم از كلام خداى تعالى در باره مساله عذاب استفاده كنيم، ليكن در عين
اينكه گفتيم كلمه عذاب در اصطلاح قرآن به معناى عذاب روحى تنها و يا روحى و جسمى
است، چنان هم نيست كه از استعمال اين كلمه در مورد ناملايمات جسمانى فقط، امتناع
بورزد، و آن را عذاب نداند، بلكه اين كلمه را در آن مورد نيز بكار برده، از آن
جمله، از ايوب حكايت كرده كه گفت:(أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ
بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ)[1].
و نيز
فرموده: (وَ إِذْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ
سُوءَ الْعَذابِ) ... [2] كه عذابهاى
فرعون به بنى اسرائيل را از طرف خدا امتحان و از طرف فرعون و فى نفسه عذاب خوانده
و نفرموده آنچه از ناحيه فرعون به شما بنى اسرائيل رسيد عذاب خدا بود.
[بيان
آيات]
(إِنَّ اللَّهَ لا يَخْفى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي
السَّماءِ) در آيه قبلى، عذاب كفار و منكرين آيات خدا را، اين چنين تعليل
كرد: زيرا خدا عزيز و داراى انتقام است و ليكن چون اين تعليل احتياج
به ضميمهاى داشت كه به وسيله آن مطلب تمام شود زيرا ممكن است كسى عزيز و داراى
انتقام باشد ليكن كفر بعضى از كفار برايش پنهان مانده باشد، و در اثر بىخبرى از
آن، كفار نامبرده را عذاب نكند به همين جهت و براى اينكه بفهماند هيچ چيزى بر خدا
پوشيده نيست، جمله مورد بحث را اضافه كرد، و فهماند كه به همان جهت كه عزيز است
چيزى بر او پوشيده نيست، نه از محسوسات و نه از معنويات غايب از حس.
ممكن هم هست
مراد از جمله:(شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ) اعمال بدنى
و قلبى باشد، بهمان توجيهى كه در آيه شريفه:(لِلَّهِ
ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ
أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)[3] گذشت.