responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 14

[سعادت و شقاوت روحى و جسمى، و اينكه افراد بى خدا در هر حال پريشان روز هستند]

اين اولا، و در ثانى سعادت و شقاوت و آن عناوين ديگرى كه همان معنا را مى‌رساند، به اختلاف موردش مختلف مى‌شود، سعادت و شقاوت روح، امرى است و سعادت و شقاوت جسم، امرى ديگر، و همچنين سعادت و شقاوت انسان، امرى است و سعادت و شقاوت حيوان امرى ديگر، و به همين مقياس.

و انسان دنياپرست و مادى كه هنوز متخلق به اخلاق خدايى نشده و با ادب الهى بار نيامده تنها و تنها كاميابى‌هاى مادى را سعادت مى‌داند، و كمترين اعتنايى به سعادت روح و كاميابى‌هاى معنوى ندارد.

قهرا چنين كسى هر چه زور دارد در اين مصرف مى‌كند كه مال بيشتر و فرزندان (دغلكارتر) و جاه و مقام منيع‌تر و سلطه و قدرت بيشترى به دست آورد و در آغاز، راه به دست آوردن خالص و بى دردسر آنها را، آرزو مى‌كند، و اين خيال را در سر مى‌پروراند كه اين امور، تنعم و لذت خالص است. ما دام كه به دست نياورده اينطور خيال مى‌كند و از نداشتن آن حسرت مى‌خورد، ولى وقتى بدست مى‌آورد مى‌بيند: نه، آن طور هم كه خيال مى‌كرده نيست، اگر يك لذت در آن هست هزار الم و ناراحتى هم همراه دارد، براى اينكه آن طور كه مى‌پنداشت كامل به تمام معنا نيست بلكه نواقصى دارد، و رفع همان نواقص، گرفتاريها دارد، و اسبابى مى‌خواهد، در اينجا بشدت، دل به آن اسباب مى‌بندد، ولى وقتى به سراغ اسباب مى‌رود متوجه مى‌شود كه آنها هم هيچكاره هستند، در نتيجه يك حسرت ديگر هم از اين بابت بر دلش مى‌نشيند. آرى او مسبب الاسباب را نيافته و به وى دل نبسته تا همواره و در هر حال دلى آرام، و در برابر هر مصيبتى تسليتى در داخل جان خود داشته باشد، لذا در برخورد با هر سببى حسرتى ديگر بر دلش مى‌نشيند.

پس افراد مادى و بى‌خبر از خداى لا يزال، در حسرت بسر مى‌برند، تا چيزى را ندارند از نداشتن آن حسرت مى‌خورند، و وقتى به آن دست مى‌يابند باز متاسف گشته و از آن اعراض نموده چيزى بهتر از آن را مى‌جويند، تا بلكه با به دست آوردن آن عطش درونى خود را تسكين دهند، حال افراد مادى، در دو حال (دارايى و ندارى) چنين است.

و اما قرآن كريم انسان را موجودى مركب از روحى جاودانى، و بدنى مادى و متغير مى‌داند، انسان از نظر قرآن همواره با چنين وصفى قرار دارد، تا بسوى پروردگار خود برگردد، در آن موقع است كه خلود و جاودانگى آدمى شروع مى‌شود و ديگر دچار زوال (و دگرگونگى) نمى‌گردد.

پس، از نعمتهاى دنيا بعضى مانند علم، تنها مايه سعادت روح آدمى است، و بعضى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 14
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست