نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 8
صرف و هم و
اعتبار است.
[منظور
از عروج ملائكه و روح در روز قيامت به سوى خدا]
(تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ
خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ) منظور از روزى كه مقدارش پنجاه هزار
سال است، به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مىآيد، روز قيامت است، و مراد از اين
مقدار- به طورى كه گفتهاند[1]- اين است
كه اگر آن روز با روزهاى دنيا و زمان جارى در آن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال
دنيا مىشود، (نه اينكه در آنجا هم از گردش خورشيد و ماه سالهايى شمسى و قمرى پديد
مىآيد) منظور از عروج ملائكه و روح به سوى خدا در آن روز، رجوع آنها است به سوى
خداى تعالى در هنگامى كه همه عالم به سوى او بر مىگردند، چون روز قيامت روزى است
كه اسباب و وسائط از بين مىرود و روابط بين آنها و بين مسبباتشان مرتفع مىگردد و
ملائكه، كه وسائط موكل بر امور عالم و حوادث هستىاند هنگامى كه سببيت بين اسباب و
مسببات قطع گردد و آن را خداوند زايل گرداند و همه به سوى او برگردند آنها نيز بر
مىگردند و به معارج خود عروج مىكنند. و همه ملائكه پيرامون عرش پروردگارشان را
فرا مىگيرند و صف مىكشند، هم چنان كه فرمود:(وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ)[2]، و
نيز فرموده:(يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا)[3].
و
از ظاهر كلام چنين بر مىآيد كه مراد از روح آن روحى است كه در آيه
شريفه(قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي)[4] آن
را از امر خودش خوانده، و اين روح غير ملائكه است، هم چنان كه از ظاهر آيه(يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ)[5]،
اين تفاوت به روشنى استفاده مىشود، پس نبايد به گفتار بعضى[6]
از مفسرين اعتنا كرد كه گفتهاند: مراد از روح، جبرئيل است. هر چند كه در آيه(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ)[7]، و
آيه(قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ)[8]،
به جبرئيل اطلاق شده، و ليكن در اولى مقيد شده به قيد امين ، و در دومى
به قيد قدس ، و