نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 79
براى آنان
بيان كند، به بيانى كه حيرت و تعجب آنان را بر طرف سازد، چون گفتيم از آن جناب
اعمالى ديده بودند و سخنانى شنيده بودند كه تا آن روز از احدى نه ديده و نه شنيده
بودند، و اين تعجب وادارشان كرده بود عمل آن جناب را حمل بر نوعى حيله و مكر
نموده، بگويند با اين خدعه مىخواهد بتهاى ما را از بين ببرد، تا به اغراض مادى
خود برسد.
و
حاصل آن بيان كه چنين اثرى را دارد اين است كه بگويد: من از آنچه مىبينيد انجام
مىدهم هيچ مقصدى از آن مقاصد كه در نظر شما است و مرا به آن متهم مىكنيد ندارم،
تنها و تنها پروردگار يگانهام را مىخوانم، و احدى را شريك او نمىگيرم، و عبادت
انسان نسبت به كسى كه او را پروردگار خود شناخته چيزى نيست كه مورد ملامت و تعجب
قرار گيرد.
[بيان
موقعيت پيامبر 6 نسبت به پروردگار و نسبت به مردم]
(قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً) آنچه از
سياق آيات كريمه استفاده مىشود اين است كه: رسول خدا 6 به دستور پروردگار
موقعيت خود نسبت به پروردگارش و نسبت به مردم را بيان كرده، در باره موقعيتى كه
نسبت به خداى تعالى دارد گفته كه من او را مىخوانم و كسى را شريك او نمىدانم،(إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً) و در باره
موقعيتش نسبت به مردم فرموده: من هم بشرى مثل شمايم، و مثل شما مالك رشد و ضرر
خودم نيستم، تا چه رسد به اينكه با اراده خودم به شما ضرر برسانم، و يا با قدرتى
كه دارم شما را به خيرى كه خودم مىخواهم ارشاد كنم، بلكه من تنها مامورى از ناحيه
خدا هستم كه شما را دعوت كنم، و جز امتثال او چارهاى ندارم، و كسى كه مرا از كيفر
خدا پناه دهد سراغ ندارم، نه تنها من سراغ ندارم بلكه چنين ملجا و پناهى براى
مخالفان و عصيانگران او وجود ندارد، نه براى من و نه براى شما، پس شما هم چارهاى
جز اطاعت خدا و رسولش نداريد و كسى كه خدا و رسولش را عصيان كند، آتش جهنم را
دارد، كه در آن تا ابد جاودانه بسر ببرد، و به زودى يعنى وقتى وعده خدا را ببينيد
همه خواهيد فهميد.
و
لازمه اين سياق اين است كه مراد از مالكيت ضرر ، قدرت بر واقع ساختن
ضرر بر مشركين باشد، هر وقت كه بخواهد. و مراد از مالكيت رشد ، قدرت بر
رساندن نفع به ايشان از راه اصابه واقع باشد. و بنا بر اين، معناى آيه اين مىباشد
كه: من ادعا نمىكنم كه مىتوانم به شما ضرر و يا نفع برسانم. بعضى[1]
گفتهاند: مراد از ضرر، غى (گمراهى و