نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 73
مؤلف: قمى
هم در تفسير[1] خود نزديك
به اين معنا را آورده، و آن روايت را در سوره احقاف در ذيل آيه(وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً
مِنَ الْجِنِّ ...)، نقل
كرديم. ليكن ظاهر روايت قمى اين است كه آن چند نفرى كه آيات سوره احقاف در موردشان
نازل شده، همين چند نفرى بودهاند كه آيات سوره مورد بحث دربارهشان نازل شده است،
و ظاهر آيات دو سوره با اين معنا نمىسازد، براى اينكه ظاهر كلام آنان در سوره
احقاف كه گفتند:(
إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى) ...(يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ )[2] اين است كه به موسى و تورات آن جناب هم ايمان
داشته بودند، و ظاهر آيات اين سوره اين است كه قبل از شنيدن قرآن مشرك بوده، و
اصلا معتقد به مساله نبوت نبودند، و لازمه اين معنا دوگونگى آيات است، مگر آنكه
كسى ظهور اين آيات را قبول نكند.
و
در همان كتاب از علقمة بن قيس روايت آورده كه گفت: از عبد اللَّه بن مسعود پرسيدم:
از شما چه كسانى در شب جن با رسول خدا 6 بود؟ گفت احدى از ما در آن شب در حضور
آن جناب نبود، در شب جن ما رسول خدا 6 را در مكه گم كرديم، و در بدر به دنبالش
گشتيم، و در آخر گفتيم حتما آن جناب را ربودهاند، و يا به معراج رفته. در هنگامى
كه در درهها دنبالش مىگشتيم، ديديم از ناحيه حراء مىآيد. پرسيديم يا رسول
اللَّه كجا بوديد؟ ما خيلى ناراحت شديم، و بر جان تو ترسيديم؟
و
نيز به وى گفتيم امشب از ساعتى كه شما را گم كرديم تا اين ساعت شبى را گذرانديم كه
هيچ قومى بدتر از آن را به سر نبرده است. حضرت در پاسخ ما فرمود: امشب مبلغ جنيان
نزدم آمد، رفته بودم تا برايش قرآن بخوانم. آن گاه ما را با خود برد، و جاى پاى
جنيان را و جاى آتش و اجاقشان را به ما نشان داد، و اما اينكه كسى از ما با او
بوده نه، احدى نبوده[3].
و
نيز در همان كتاب از ربيع بن انس روايت آورده كه گفت: خداى تعالى جد (بهرهمندى)
ندارد، و جن اين سخن را از نادانى گفتهاند، و خداى تعالى هم عين گفته آنان را
حكايت كرده. اين معنا از امام باقر و امام صادق (ع) نيز روايت شده[4].
مؤلف:
مراد از جدى كه روايت آن را نفى كرده به معناى حظ و بهرهمندى و شانس است، نه جد
به معناى عظمت.
و
در احتجاج از على (ع) روايت كرده كه در حديثى فرمود: جن وقتى به