نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 71
ايمان به
خدا و به آيات او اقتضاى آن را دارد.
و
ماء غدق به معناى آب بسيار است، و بعيد نيست از سياق استفاده شود كه جمله(لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً) مثلى باشد كه بخواهد توسعه در رزق
را برساند، جمله(لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ) هم اين
احتمال را تاييد مىكند، چون خداى تعالى غالبا با توسعه رزق بندگان را امتحان
مىكند.
[استقامت
بر طريقه اسلام وسعت رزق، و اعراض از ياد خدا عذاب رو به فزونى در پى دارد]
و
معناى آيه اين است: به درستى كه داستان از اين قرار است كه اگر جن و انس بر طريقه
اسلام يعنى تسليم خدا بودن استقامت بورزند، ما رزق بسيارى روزيشان مىكنيم، تا در
رزقشان امتحانشان كنيم. در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير خواهد بود كه
مىفرمايد:(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا
لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)[1].
آيات
شريفه از اوائل سوره يعنى از جمله(إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً
عَجَباً) تا آيه مورد بحث نقل كلام جنيان بود، در نتيجه آيه مورد بحث عطف است
بر جمله(أَنَّهُ اسْتَمَعَ ...)، و معناى
مجموع معطوف و معطوف عليه اين است كه: بگو به من وحى شد، كه جمعى از جن قرآن را
شنيدند ...، و به من وحى شد كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام استقامت بورزند چنين و
چنان مىشود.
(وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً)
عذاب صعد آن عذابى است كه دائما بيشتر مىشود، و معذب را مغلوبتر مىكند.
بعضى[2] گفتهاند:
به معناى عذاب شاق است.
و
اعراض از ذكر خدا لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است، و اصل در سلوك عذاب هم همين
است، و به همين جهت بجاى اينكه ملزوم را بياورد و بفرمايد و من لم يستقم على
الطريقه يسلكه ... ، لازمه آن را ذكر كرد، تا به اين وسيله بفهماند سبب اصلى
در دخول آتش همين اعراض از ذكر خداست.
و
همين معنا نيز علت التفاتى است كه از تكلم مع الغير (ما به ايشان آب بسيار
مىدهيم) به غيبت، (ذكر ربه) بكار رفته، و گر نه مقتضاى ظاهر اين بود كه
بفرمايد: و من يعرض عن ذكرنا نسلكه ... ، خواست تا با ذكر كلمه
رب بفهماند صفت ربوبيت مبدأ اصلى عذاب كردن معرضين از ياد خداست، و به همين
جهت به جاى جمله ما چنين و چنان
[1] اگر اهل قريهها ايمان آورده و تقوا پيشه مىكردند، بركاتى
از آسمان و زمين بر آنان مىگشوديم. سوره اعراف، آيه 96.