نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 70
چنين كسى
ديگر چرا عجله نكند و بدون درنگ ايمان نياورد و در اقدام بر ايمان آوردن ترديد كند
كه مثلا نكند ايمان بياورم و دچار بخس و رهق شوم.
(وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ
فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً) مراد از كلمه مسلمون
اين است كه ما تسليم امر خداييم، پس مسلمون كسانيند كه امر را تسليم
خدا كردند، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطيع او هستند. و مراد از كلمه
قاسطون مايلين به سوى باطل است، در مجمع البيان گفته كه قاسط به
معناى عدول كننده از حق است، بر خلاف كلمه مقسط كه به معناى عدول
كننده به سوى حق است[1].
و
معناى آيه اين است كه: ما گروه جنيان به دو طايفه تقسيم مىشويم: يك طايفه آنهايى
كه تسليم امر خدا و مطيع او هستند، و طايفه ديگر كسانى كه از تسليم شدن براى امر
خدا با اينكه حق است عدول كرده و منحرف شدهاند.
و
كلمه تحرى در جمله(فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ
تَحَرَّوْا رَشَداً) در مورد هر چيزى استعمال شود به
معناى گشتن براى يافتن آن است. و معناى جمله اين است كه: كسانى كه تسليم امر خدا
شدند، آنها در صدد يافتن واقع و پيدا كردن حق بر آمدند.
(وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً) و اما
منحرفين هيزم جهنمند و در دوزخ با سوختن معذب مىشوند، جانشان مشتعل مىگردد، عينا
نظير منحرفين از انس، كه قرآن كريم در باره آنها فرموده:(فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ)[2].
بسيارى
از مفسرين[3] جمله(
فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ) ...(لِجَهَنَّمَ حَطَباً ) را تتمه كلام جن دانستهاند،
خواستهاند بگويند مؤمنين از جن با اين كلام خود قوم خود را مخاطب قرار دادهاند.
ولى
بعضى[4] گفتهاند:
اين قسمت كلام خداى تعالى است، و خطاب در آن به رسول خدا 6 است.
(وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ) كلمه أن در اول آيه
مخففه از أن - با تشديد- است و مراد از طريقه طريقه اسلام
است، و استقامت بر طريقه به معناى ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاقى
است كه