نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 666
مىشود، و
به زودى همسرش نيز داخل آن خواهد شد، و كلمه حمالة - به فتحه آخر- در
جمله(حَمَّالَةَ
الْحَطَبِ) از اين جهت فتحه
به خود گرفته كه به اصطلاح وصفى است كه به منظور مذمت موصوف آن از وصفيت افتاده و
در اينجا به عنوان نام آن زن آمده، و در نتيجه چنين معنا مىدهد: من مذمت مىكنم
حمالة الحطب را.
ولى
بعضى[1] گفتهاند
منصوب شدن حمالة بخاطر آن است كه حال از كلمه امرأة است،
و اين معناى لطيفى مىدهد كه به زودى مىآيد.
(فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ) كلمه مسد به معناى
طنابى است كه از ليف خرما بافته شده باشد، و اين جمله بنا بر اينكه كلمه
حمالة حال باشد، حال دوم از كلمه امرأة است.
و
ظاهرا مراد از اين دو آيه اين باشد كه همسر ابو لهب به زودى در آتش دوزخ در روز
قيامت به همان هيئتى ممثل مىگردد كه در دنيا به خود گرفته بود، در دنيا شاخههاى
خاربن و بتههايى ديگر را با طناب مىپيچيد و حمل مىكرد، و شبانه آنها را بر سر
راه رسول خدا 6 مىريخت تا به اين وسيله آن جناب را آزار دهد، در آتش هم با همين
حال، يعنى طناب به گردن و هيزم به پشت ممثل گشته عذاب مىشود.
[توضيحى
در باره اينكه نفرين به ابو لهب و اينكه فرمود:(سَيَصْلى ناراً ...) عدم اختيار ابو لهب در جهنمى شدن
را افاده نمىكند]
در
مجمع البيان مىگويد: اگر كسى سؤال كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابو لهب
كرده، آيا جهنمى بودن او جبرى نيست، و آيا او باز هم مىتوانسته ايمان بياورد، و
آيا اگر ايمان مىآورد نفرين خدا تكذيب نمىشد؟
در
پاسخ مىگوييم: باز هم ايمان آوردن، تكليف ابو لهب بوده، چون نفرين، تكليف ثابت را
بر نمىدارد، و نفرين خداى تعالى بر او در حقيقت تهديد او است، خواسته است بفرمايد
اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مىكنم[2].
مؤلف:
اشكال مذكور ناشى از غفلت است، غفلت از اين حقيقت كه تعلق قضاى حتمى الهى به فعلى
از افعال اختيارى انسان، باعث بطلان اختيار انسان نمىشود، چون فرض اين است كه
اراده الهى- و همچنين فعل خداى تعالى- تعلق گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت
كه فعل انسان است، يعنى اختيارى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابو لهب به
اختيار خود او صادر نشود، باعث مىشود كه اراده خدا از مرادش تخلف كند و اين محال
است، و وقتى فعلى كه متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد