نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 653
بحث
روايتى [چند روايت مربوط به نزول سوره نصر]
در
مجمع البيان از مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره نازل شد، رسول خدا 6 آن
را بر اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مژده مىدادند، ولى وقتى
عباس آن را شنيد گريه كرد، رسول خدا 6 پرسيد: چرا مىگريى عمو؟ عرضه داشت: من
خيال مىكنم اين سوره خبر مرگ تو را به تو مىدهد، يا رسول اللَّه. حضرت فرمود:
بله اين سوره همان را مىگويد كه تو فهميدى، و رسول خدا 6 بعد از نزول اين سوره
بيش از دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را خندان و خوشحال نديد[1].
مؤلف:
اين معنا در تعدادى از روايات با عباراتى مختلف آمده.
و
بعضى[2] در وجه
دلالت سوره بر خبر مرگ آن جناب چنين گفتهاند كه: اين سوره دلالت دارد بر اينكه
رسول خدا 6 از انجام رسالات خود فارغ شده، آنچه بنا بود انجام دهد انجام داده، و
دوران تلاش و مجاهدتش به سر رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال
يرقب الزوال ، هر چيزى كه به حد كمالش رسيد بايد منتظر زوالش بود.
و
در همان كتاب از ام سلمه روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 در اواخر عمرش
نمىايستاد و نمىنشست و نمىآمد و نمىرفت، مگر اينكه مىگفت:
سبحان اللَّه و بحمده و استغفر اللَّه و اتوب اليه ما علت اين معنا را
پرسيديم، فرمود: من بدين عمل مامور شدهام، آن گاه اين سوره را مىخواند:(إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ)[3].
مؤلف:
و در اين معنا روايات يكى دو تا نيست، البته در بين آنها در اينكه رسول خدا 6 چه
ذكرى مىگفته اختلاف هست.
و
در عيون به سند خود از حسين بن خالد از حضرت رضا (ع) روايت آورده كه گفت: من از
پدرم شنيدم كه از پدرش (ع) حديث كرد كه: اولين سورهاى كه از قرآن نازل شد سوره(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ)
بود، و آخرين سورهاى كه