نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 652
مراد از
فتح، فتح مكه است. و نيز بگوييم اين سوره بعد از صلح حديبيه و بعد از نزول سوره
فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است.
(وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً)
راغب در مفردات مىگويد كلمه فوج به معناى جماعتى است كه به سرعت عبور
كنند، و جمع اين كلمه افواج مىآيد[1].
و بنا به گفته وى معناى داخل شدن مردم در دين خدا افواجا اين است كه
جماعتى بعد از جماعتى ديگر به اسلام در آيند، و مراد از دين اللَّه
همان اسلام است، چون خداى تعالى به حكم آيه(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ)[2]
غير اسلام را دين نمىداند.
[وجه
و مناسبت امر به حمد و استغفار پروردگار، بعد از ديدن نصر الهى]
(فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً) از
آنجايى كه اين نصرت و فتح اذلال خداى تعالى نسبت به شرك، و اعزاز توحيد است، و به
عبارتى ديگر اين نصرت و فتح ابطال باطل و احقاق حق بود، مناسب بود كه از جهت اول
سخن از تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت دوم- كه نعمت بزرگى است- سخن از
حمد و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با حمد تسبيح
گويد.
البته
در اين ميان وجه ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه حق
خداى عز و جل كه رب عالم است، بر بندهاش اين است كه او را با صفات كمالش ذكر كند
و همواره بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون فتح مكه باعث شد رسول خدا 6 از
گرفتاريهايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت فراغتى حاصل كند، دستورش
داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا- كه تسبيح او است- و
جمالش- كه حمد او است و نقص و حاجت خودش، كه استغفار است- بپردازد، و معناى
استغفار در مثل رسول خدا 6 كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتياج
به مغفرت از نظر بقاء عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است، (دقت فرماييد). و اين
استغفار از ناحيه آن جناب تكميل شكرگزارى است، و ما در آخر جلد ششم اين كتاب
گفتارى در معناى آمرزش گناه گذرانديم.
(إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً)- اين جمله دستور به استغفار را
تعليل مىكند، و در عين حال تشويق و تاكيد هم هست.