نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 621
اين سوره از
سورههاى مكى است.
[بيان
مفردات و مفاد آيات سوره مباركه فيل]
(أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ)
منظور از رؤيت معناى لغوى آن يعنى ديدن به چشم نيست، بلكه علمى است كه
به مانند احساس با حواس ظاهرى ظاهر و روشن است. و استفهام در آيه انكارى است، و
معنايش اين است كه مگر علم يقينى پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل
رفتار كرد، و اين قصه در سال ولادت رسول خدا 6 واقع شد.
(أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ) مراد از
كيد آنان سوء قصدى است كه در باره مكه داشتند و مىخواستند بيت الحرام را تخريب
كنند، و كلمه تضليل و اضلال هر دو به يك معنا است، و كيد
آنان را در تضليل قرار دادن، به معناى آن است كه نقشه آنان را نقش بر آب ساخته،
زحماتشان را بىنتيجه سازد، آنها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجه
تضليل الهى، خودشان هلاك شدند.
(وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ) كلمه
ابابيل - به طورى كه گفتهاند-[1]
به معناى جماعتهايى متفرق و دسته دسته است، و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى
جماعتهاى متفرقى از مرغان را بر بالاى سر آنان فرستاد. و اين آيه، و آيه بعديش
عطف تفسير است بر آيه(أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ).
(تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ) يعنى آن
ابابيل مرغان اصحاب فيل را با سنگهايى كلوخين هدف گرفتند. و معناى كلمه
سجيل در قصص قوم لوط گذشت.
(فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ) كلمه عصف به
معناى برگ زراعت است، و عصف ماكول به معناى برگ زراعتى- مثلا گندم- است كه
دانههايش را خورده باشند، و نيز به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و
لوبيا، كه دانهاش را خورده باشند، و منظور آيه اين است كه اصحاب فيل بعد از هدف
گيرى مرغان ابابيل به صورت جسدهايى بىروح در آمدند، و يا اين است كه سنگريزهها
(به درون دل اصحاب فيل فرو رفته) اندرونشان را سوزانيد.
بعضى[2]
هم گفتهاند: مراد از عصف ماكول، برگ زراعتى است كه آكال در آن