نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 597
پس اينكه
آتش دوزخ را توصيف كرده به هاويه و حال آنكه آتش سقوط نمىكند آتشيان سقوط
مىكنند، از باب مجاز عقلى است، همانطور كه راضى دانستن عيش نيز از اين باب بود، و
اگر هاويه را مادر دوزخيان خوانده از اين باب بوده كه مادر، ماواى فرزند و مرجع او
است، به هر طرف كه برود دوباره به دامن مادر بر مىگردد، جهنم هم براى دوزخيان
چنين مرجع و سرانجامى است.
ولى
بعضى[1] آيه را
طورى ديگر معنا كرده و گفتهاند: منظور از كلمه امه ، ام
رأسه است، چون كلمه ام وقتى در مورد سر استعمال مىشود معناى
فرق سر را مىدهد، مىفرمايد: كسى كه ميزانش سبك باشد فرق سرش هاويه است، يعنى با
فرق سر به سوى هاويه سقوط مىكند، چون اهل دوزخ وقتى قرار شد داخل دوزخ شوند با
فرق سر مىافتند.
ولى
اين حرف درست نيست، براى اينكه اگر اينطور معنا كنيم ضمير در كلمه ما
هيه بدون مرجع مىماند.
(وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ) ضمير هيه به كلمه
هاويه بر مىگردد، و هاء زيادى كه در آخرش آمده هاء وقف است، و
جمله مورد بحث تفسيرى است كه عظمت و فخامت امر آن آتش را بيان مىكند.
(نارٌ حامِيَةٌ) يعنى آتشى است سوزنده و شديد الحراره، اين جمله
پاسخ استفهام در آيه قبل است، و آن را تفسير مىكند.
بحث
روايتى [ (چند روايت در معناى برخى آيات گذشته از جمله فامه هاويه )]
در
تفسير قمى در ذيل آيه(كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ)
آمده: عهن به معناى پشم است، و در ذيل جمله (وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ) فرموده: يعنى از حسنات سبك
باشد، و در ذيل جمله(فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ)
فرمود: از فرق سرش به طرف آتش پرتاب مىشود[2].
و
در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابو ايوب انصارى روايت كرده كه گفت: