نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 59
بيان
آيات
اين
سوره به داستان چند نفر از طايفه جن اشاره مىكند كه صوت قرآن را شنيدند، و ايمان
آورده، به اصول معارف دين اقرار كردند. و از اين اشاره تسجيل نبوت رسول خدا 6
نتيجهگيرى مىشود، و نيز اين سوره به وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت و مساله معاد
هم اشاره مىكند. اين سوره به شهادت سياقش در مكه نازل شده.
(قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا
سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ) در اين آيه
شريفه رسول گرامى خود را دستور داده كه داستان زير را براى امتش نقل كند. و منظور
از اينكه بگويد به من وحى شده اين است كه خدا به من وحى كرده، و مفعول
كلمه استمع قرآن است، كه البته در ظاهر آيه نيامده، چون كلام بر آن
دلالت داشته. و كلمه نفر به معناى جماعت است، كه شامل از سه نفر تا نه
نفر مىشود، اين طور مشهور است. ولى بعضى[1]
گفتهاند از سه تا چهل نفر را شامل مىشود.
و
كلمه عجب - به فتحه عين و فتحه جيم- به معناى چيزى است كه به خاطر غير
عادى بودنش آدمى را به تعجب وا دارد، و اگر قرآن را عجب خواندند، براى همين بوده
كه كلامى است خارق العاده، هم در الفاظش و هم در معانى و معارفش، مخصوصا با در نظر
گرفتن اينكه اين كلام از شخصى صادر شده كه بىسواد است، نه مىتواند بخواند و نه
بنويسد.
و
كلمه رشد به معناى رسيدن به واقع در هر نظريه است، كه خلاف آن يعنى به
خطا رفتن از واقع را غى مىگويند. و هدايت قرآن به سوى
رشد همان دعوت او است به سوى عقايد حق و اعمالى كه عاملش را به سعادت واقعى
مىرساند.
و
معناى آيه اين است كه: اى رسول! به مردم بگو به من وحى شده- خدا به من وحى كرده-
كه چند نفرى از جن قرآن را شنيدند و وقتى به قوم خود برگشتند به ايشان گفتند: ما
كلامى را شنيديم خواندنى، كه كلامى خارق العاده بود، و به سوى عقايد و اعمالى دعوت
مىكرد كه دارنده آن عقايد و اعمال را به نيل به واقع و رسيدن به حقيقت سعادت
پيروز مىگرداند.