responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 548

مبتدئا باسم ربك . و ممكن هم هست متعلق به خود اقرا ، و حرف باء براى ملابسه (اتصاف) باشد، و اين منافات ندارد با اينكه‌بسم اللَّه اول سوره جزو سوره باشد، و تكرار آن نيست، چون دربسم اللَّه خود خداى تعالى كلام خود را با آن آغاز كرده، و در(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ) دستور مى‌دهد بندگانش خواندن را به نام او آغاز كنند، هر چند كه در جاى ديگر دستور داده هر كارى را كه مى‌خواهند آغاز كنند، بابسم اللَّه آغاز كنند، پس در حقيقت آيه مورد بحث دستور العمل است نظير امر به گفتن ان شاء اللَّه در آيه‌(وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‌ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ)[1]- دقت فرماييد.

و در جمله‌(رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ) اشاره شده است به اينكه رب تو تنها و تنها آن كسى است كه عالم آفريده، و اين همان توحيد ربوبيت است كه مقتضى است عبادت را در او منحصر كنند، و اين خود رد اعتقاد مشركين است كه مى‌گفتند خداى سبحان تنها خلقت و ايجاد را به عهده دارد، و اما ربوبيت يعنى مالكيت و تدبير عالم از آن مقربين درگاه او است، و خداى تعالى بعد از ايجاد عالم تدبير امور آن را به عهده آنان گذاشت، كه يا از جنس فرشتگانند، و يا از جنس جن، و يا افراد برجسته‌اى از انسان. در آيه مورد بحث اشاره كرده به اينكه خير، چنين نيست، و تصريح كرده به اينكه ربوبيت هم مانند خلقت مخصوص خداى تعالى است.

[خلقت انسان از علق برهان و شاهدى بر يگانگى خداوند در ربوبيت‌]

و در جمله‌(خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ) منظور از انسان جنس بشر است، كه از راه تناسل پديد مى‌آيد، و كلمه علق به معناى خون بسته شده است، يعنى اولين حالتى كه منى در رحم به خود مى‌گيرد.

پس آيه شريفه، به تدبير الهى وارد بر انسان اشاره دارد، تدبيرش از لحظه‌اى كه به صورت علقه در مى‌آيد، تا وقتى كه انسانى تام الخلقه مى‌شود، و داراى صفاتى عجيب و افعالى محير العقول مى‌گردد، پس انسان انسانى تمام و كامل نمى‌شود، مگر به تدبير مستمر و پى در پى خداى تعالى كه اين تدبير پى در پى چيزى نيست مگر خلقت پى در پى، (پس ممكن نيست خلقت را از خدا و تدبير را از غير او بدانيم) پس خداى تعالى بعين همان دليل كه خالق انسان است مدبر او نيز هست، در نتيجه انسان چاره‌اى جز اين ندارد كه خداى واحد را رب خود بگيرد. بنا بر اين در جمله مورد بحث احتجاجى بر توحيد در ربوبيت شده است.


[1] هرگز مگو من فردا اين كار را خواهم كرد مگر آنكه كلام خود را مقيد كنى به خواست خدا.

سوره كهف، آيه 24.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 548
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست