responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 514

به وجود مالك، و اما ملك اعتبارى كه يكى از آثارش جواز تصرفات است، از متفرعات ملك حقيقى است.

پس خداى تعالى مالك هر چيزى است، نه از يك جهت و دو جهت، بلكه از هر جهت، و هيچ چيزى از او چيزى را مالك نيست، پس كسى معارض او نيست و مانعى كه او را از ملكش منع كند وجود ندارد، و هيچ چيزى بر او غالب نمى‌شود، هم چنان كه خودش فرمود:(وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ)[1]، و نيز فرمود:(وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ)[2].

[بيان اينكه تكذيب كننده دعوت حق و روى گرداننده از آن اشقى است، و اينكه مفاد آيه‌(لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى ...) اينست كه فقط كافر اشقى خالد در جهنم است‌]

(فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى) اين قسمت از آيات به خاطر اينكه حرف فاء در آغازش آمده نتيجه‌گيرى از مطالب گذشته است، مى‌فرمايد: حال كه معلوم شد هدايت به عهده ما است، اينك من شما را از آتش جهنم انذار مى‌كنم، با اين بيان نكته التفاتى هم كه در جمله‌(فَأَنْذَرْتُكُمْ) بكار رفته روشن مى‌شود، قبلا يعنى در جمله‌(إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌) هدايت را به خدا و كاركنان درگاهش نسبت داده، مى‌فرمود بر ما است ، و در اين جمله انذار را تنها به خود نسبت داده مى‌فرمايد: من شما را انذار مى‌كنم خواسته به اين نكته اشاره كند كه هدايت، قضايى است حتمى، و به همين جهت منذر حقيقى خداى تعالى است، هر چند كه با زبان رسول خدا 6 انجام شود.

و تلظى آتش به معناى زبانه كشيدن شعله آتش است، و مراد از آتشى كه تلظى مى‌كند آتش جهنم است، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود:(كَلَّا إِنَّها لَظى‌)[3].

و مراد از كلمه اشقى مطلق هر كافرى است كه با تكذيب آيات خدا و اعراض از آن كافر شود، چون چنين كسى از هر شقى‌اى شقى‌تر است، براى اينكه ساير بدبخت‌ها در زندگى دنياى خود بدبختند، يا در بدن خود مبتلا به بيمارى و يا نقص عضوند، و يا مالشان از بين مى‌رود، و يا به داغ فرزند خود مبتلا مى‌شوند، و اين بدبختى‌ها تمام شدنى است، ولى آن كسى كه كفر مى‌ورزد، در زندگى آخرتى بدبخت است، يعنى بدبختى است كه بدبختيش پايان ندارد، و منتهى به خلاصى و نجات نمى‌شود، و اميد رهايى در آن نيست.

پس مراد از كلمه اشقى هر كافرى است كه دعوت حق را تكذيب كند و از آن‌


[1] خدا حكم مى‌كند و كسى نيست كه حكم او را عقب اندازد. سوره يوسف، آيه 21.

[2] و خدا هر چه بخواهد مى‌كند. سوره ابراهيم، آيه 27.

[3] هرگز نجات نيابد، كه آتش دوزخ شعله‌ور است. سوره معارج، آيه 15.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 514
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست