نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 49
(وَ
جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً) اين آيات- همانطور كه سياق هم شهادت مىدهد- در
مقام اثبات ربوبيت خداى تعالى از اين راه است كه خدا امور انسان را تدبير مىكند،
چون مىبيند كه چه نعمتهايى بر او افاضه مىنمايد، پس واجب است كه تنها او را
بپرستد.
[اشاره
به وجه اينكه ماه را نور در آسمانها، و خورشيد را چراغ ناميد و مراد از اينكه
فرمود شما را چون نبات از زمين رويانيد]
بنا
بر اين، معناى سراج بودن خورشيد اين است كه عالم ما را روشن مىكند، و
اگر اين چراغ خداى تعالى نبود ظلمت عالم ما را فرا مىگرفت. و معناى نور
بودن ماه اين است كه ماه به وسيله نورى كه از خورشيد مىگيرد زمين ما را
روشن مىكند، پس ماه خودش روشنگر نيست تا سراج ناميده شود.
و
اما اينكه فرمود: قمر را در آسمانها نور قرار داد و آسمانها را ظرف
قمر خواند- به طورى كه گفتهاند[1]- منظور
اين است كه بفرمايد قمر در ناحيه آسمانها قرار دارد، نه اينكه همه آسمانها را نور
مىدهد، مثل اينكه خود ما مىگوييم در اين خانهها يك چاه آب هست، با اينكه چاه آب
در يكى از آنها است، و بدين جهت مىگوييم در اين خانهها كه وقتى در
يكى از آنها باشد مثل اين است كه در همه باشد، و باز نظير اينكه مىگوييم: من به
ميان مردم بنى تميم رفتم، با اينكه به خانه بعضى از آنان رفتهام.
(وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً) يعنى خدا
شما را از زمين رويانيد، روياندن نبات، چون خلقت انسان بالأخره منتهى مىشود به
عناصر زمينى، و خلاصه همين عناصر زمين است كه به طور خاصى تركيب مىشود، و به صورت
مواد غذايى در مىآيد، و پدران و مادران آن را مىخورند، و در مزاجشان نطفه
مىشود، و پس از نقل از پشت پدران به رحم مادران، و رشد در رحم كه آن هم به وسيله
همين مواد غذايى است، به صورت يك انسان در مىآيد و متولد مىشود. حقيقت نبات هم
همين است، پس جمله مورد بحث در مقام بيان يك حقيقت است، نه اينكه بخواهد تشبيه و
استعارهاى را به كار ببرد.
(ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً) منظور
از برگرداندن به زمين اين است كه شما را مىميراند، و در قبر مىكند.
و منظور از اخراج اين است كه روز قيامت براى جزا از قبر بيرونتان
مىآورد. پس آيه مورد بحث با آيه قبليش مجموعا همان را مىخواهند افاده كنند كه
آيه زير در مقام افاده آن است: