نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 487
كه خود
ابراهيم و اسماعيل در دعايى كه هنگام ساختن كعبه كردند، بنا به حكايت قرآن كريم
گفتند:(رَبَّنا وَ
اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ
أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا)[1].
بعضى[2]
ديگر گفتهاند: مراد از(والِدٍ وَ ما وَلَدَ)
آدم (ع) و همه ذريه او است، به اين بيان كه اين آيات مىخواهد به خلقت انسان در
رنج سوگند ياد كند، و خداى تعالى در ابقاى وجود اين نوع يعنى نوع انسانى سنت ولادت
را مقرر فرموده، در اين آيات به محصول اين سنت كه همان پدرى و فرزندى است سوگند
خورده، به اينكه انسان در تلاش و تعب و رنج است، و اين مقتضاى نوع خلقت او از زمان
ولادت تا روز مرگ است.
و
اين وجه فى نفسه وجه بدى نيست، و ليكن صاحب اين نظريه بايد به اين سؤال پاسخ دهد
كه مناسبت ميان سنت ولادت با شهر مكه چيست؟ با اينكه تمامى مولودهاى عالم داخل در
سوگند هستند؟
بعضى[3]
گفتهاند: مراد آدم، و صلحاى از ذريه او است، و گويا اين هم خواسته همان نظر قبلى
را بگويد، با اين تفاوت كه اشكال قبلى ما را هم رفع كرده باشد، كه گفتيم چگونه
ممكن است خداى تعالى به صالحان و صالحان يك جا سوگند ياد كند.
بعضى[4]
ديگر گفتهاند: مراد از آن دو همه پدران و همه فرزندان است.
بعضى[5]
ديگر گفتهاند: مراد از والد ، متولد و از ما ولد غير
متولد است و قائل اين وجه كلمه ما را نافيه گرفته، نه موصوله.
بعضى[6]
مراد از والد را رسول خدا 6 و مراد از ما ولد را امت او
دانستهاند، به اين دليل كه آن جناب به منزله پدر امت است، ولى همه اين وجوه از
نظر لفظ و سياق، وجوه بعيدى است.
[خلقت
انسان در كبد و آميخته بودن حيات او با رنج و خستگى]
(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ) كلمه
كبد به معناى رنج و خستگى است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و اين تعبير
كه خلقت انسان در كبد است به ما مىفهماند كه رنج و مشقت از هر سو و
در تمامى شؤون حيات بر انسان احاطه دارد، و اين معنا بر هيچ خردمندى پوشيده نيست،
كه انسان در پى به دست آوردن هيچ نعمتى بر نمىآيد، مگر آنكه خالص آن را مىخواهد،
[1] پروردگارا ما را دو فرد تسليم شده خود كن، و از ذريه ما امتى
تسليم شده خود قرار ده، و طريق عبادتمان را به ما بياموز، و رحمتت را به ما
برگردان. سوره بقره، آيه 128.
[2] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6) تفسير قرطبى، ج 20، ص 61- 62.
[3] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6) تفسير قرطبى، ج 20، ص 61- 62.
[4] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6) تفسير قرطبى، ج 20، ص 61- 62.
[5] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6) تفسير قرطبى، ج 20، ص 61- 62.
[6] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6) تفسير قرطبى، ج 20، ص 61- 62.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 487