responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 470

و ظاهر دو آيه مورد بحث اين است كه: ارم نام شهرى براى قوم عاد بوده شهرى آباد و بى‌نظير و داراى قصرهاى بلند و ستونهاى كشيده و در زمان نزول اين آيات اثرى از آنان باقى نمانده، آثارشان به كلى از بين رفته بود، و هيچ دسترسى بر جزئيات تاريخ آنها نمانده بود، البته ممكن است چيزى از تاريخ آنان در افسانه‌ها آمده باشد، ولى مدرك قابل اعتمادى ندارد، تنها خاطره قابل اعتمادى كه از آنها بر جاى مانده همين مقدارى است كه قرآن كريم نقل كرده و به طور اجمال مى‌فهماند كه قوم عاد بعد از قوم نوح بودند و در احقاف زندگى مى‌كردند، و مردمى درشت هيكل و نيرومند، و در عهد خود از ساير اقوام متمدن‌تر بودند، شهرهايى آباد و خرم و زمين‌هايى حاصلخيز و باغهايى از خرما و انواع زراعت‌ها داشتند، و در بين اقوام ديگر مقامى ارجمند داشتند، كه شرح داستانشان در تفسير سوره هود گذشت.

ولى بعضى‌[1] گفته‌اند: مراد از ارم همان قوم عاد است، و اگر قوم عاد را ارم خوانده بدان جهت بوده كه چون كلمه ارم نام پدر بزرگ اين قوم بوده لذا خود قوم را هم ارم گفتند، همانطور كه تيره‌اى از اهل مكه را قريش مى‌نامند و معنايش قريشيان است، و يا يهوديان را اسرائيل مى‌نامند، با اينكه منظور بنى اسرائيل است، و مراد از ذات عماد بودن آنان، نيرومندى و سطوت ايشان است.

و معناى آيه اين است كه: آيا نديدى كه پروردگارت به قوم عاد كه همان قوم ارم باشند چه كرد؟ قوم ارم كه مردمى نيرومند و قهرمان بودند، و نظيرشان در هيچ سرزمينى خلق نشده بود كه مانند آنان درشت هيكل و نيرومند باشند، و تسمه از پشت همه بلاد و يا همه اقطار زمين كشيده باشند، و ليكن اين معنا از ظاهر لفظ آيه بعيد است.

و از آن دورتر معنايى است كه بعضى‌[2] ديگر كرده و گفته‌اند كه: مراد از ذات العماد بودن آنان، اين است كه تا هوا مساعد بوده در شهر خود بودند و در فصول ديگر به نقاط خوش آب و هوا رفته سپس مجددا به منزل خود بر مى‌گشتند.

و داستان بهشت ارم يكى از افسانه‌هاى معروف قديمى است، كه از وهب بن منبه و كعب الاحبار روايت شده.

(وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ) ماده جوب به معناى قطع كردن است، مى‌فرمايد مردم عاد صخره‌هاى عظيم دامنه‌


[1] تفسير قرطبى، ج 20، ص 45.

[2] روح المعانى، ج 30، ص 123.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 470
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست