responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 460

زمين را بهم ميخكوب كرده، و از مخازن آن چشمه‌ها و نهرها جارى مى‌شود، و معادن را در سينه خود حفظ مى‌كنند.

(وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ) و چرا به وضع خلقت زمين فكر نمى‌كنند كه چگونه گسترده شده، به طورى كه شايسته سكنى براى بشر گشته و نقل و انتقال در آن آسان و انواع تصرفات صناعى كه انسانها دارند در آن مسير گشته است؟ پس تدابير كلى همه‌اش بدون هيچ شكى مستند به خداى تعالى است، بنا بر اين، او رب آسمان و زمين و موجودات بين آنها است، در نتيجه رب عالم انسانى هم او است كه بر انسانها واجب است ربوبيتش را گردن نهند، و يگانه در ربوبيتش بدانند و تنها او را بپرستند، و چگونه واجب نباشد با اينكه در پيش رويشان عالم آخرت و غاشيه را دارند كه به حسابشان رسيدگى شده، جزاى نيك و بدشان را مى‌بينند.

(فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ) اين جمله به دليل اينكه حرف فاء بر سر دارد تفريع بر مطالب گذشته و نتيجه گيرى از آن است، و معنايش اين است كه وقتى معلوم شد خداى سبحان رب ايشان است و رب ديگرى سواى او ندارند، و نيز معلوم شد كه در پيش رو يوم الحساب و يوم الجزا را دارند كه در آن روز مؤمن و كافرشان جزا داده مى‌شوند، پس تو اى پيامبر ايشان را به اين حقايق تذكر بده كه‌(إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ)، وظيفه تو- كه پيامبر خدايى- تنها همين تذكر دادن است، به اميد اينكه دعوتت را اجابت كنند و به طيب خاطر و بدون اكراه و اجبار ايمان آورند.

(لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ) كلمه مصيطر در اصل مسيطر با سين بوده، كه به معناى متسلط است، و جمله مورد بحث بيان و تفسير جمله‌(إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ) است.

[توضيحى راجع به استثناء(إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ) از(فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ)]

(إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ) اين جمله استثنايى است از مفعول جمله فذكر كه در كلام نيامده بود، و تقدير كلام چنين است: فذكر الناس انما انت مذكر و لست عليهم بمصيطر الا من تولى منهم عن التذكرة و كفر- مردم را تذكر بده كه وظيفه تو تنها تذكر دادن است، تو دست زور به ايشان ندارى مگر افرادى از ايشان كه از تذكر و پندگيرى روى گردانند و كفر مى‌ورزند ، چون تذكر دادن آن جناب به افراد آن چنانى لغو و بى فايده است و معلوم است كه تولى و اعراض و كفر، همواره بعد از تذكر رخ مى‌دهند، پس آنچه با اين استثناء نفى شد تذكر مكرر است، گويا فرموده: تو به ايشان تذكر بده و تذكر خود را پى بگير و آن را قطع مكن، مگر از كسى كه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 460
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست