نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 46
(ع) حكايت
مىكند كه به قوم خود وعده فراوانى نعمتها و تواتر آن را مىدهد، به شرطى كه از
پروردگار خود طلب مغفرت گناهان كنند. پس معلوم مىشود استغفار از گناهان اثر فورى
در رفع مصائب و گرفتاريها و گشوده شدن درب نعمتهاى آسمانى و زمينى دارد،
مىفهماند بين صلاح جامعه انسانى و فساد آن، و بين اوضاع عمومى جهان ارتباطى
برقرار است، و اگر جوامع بشرى خود را اصلاح كنند، به زندگى پاكيزه و گوارايى
مىرسند، و اگر به عكس عمل كنند عكس آن را خواهند داشت.
اين
معنا از آيه شريفه زير هم استفاده مىشود كه فرموده:(ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ)[1]، و
همچنين آيه زير كه مىفرمايد:(وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ
مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ)[2]، و
آيه شريفه(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا
لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)[3] و
ما در تفسير آيات مذكور مطالبى گفتيم كه براى اينجا سودمند است.
[معناى
آيه:(ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً)
و بيان احتجاجى كه بر ربوبيت و معبود بودن خداى تعالى متضمن است]
(ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً) كلمه
وقار - همانطور كه در مجمع البيان[4]
هم آمده- به معناى عظمت است، و اسمى از توقير (تعظيم) است، و كلمه
رجاء در مقابل خوف است، كه اولى به معناى اميد، و مظنه رسيدن به چيزى است كه
باعث مسرت است، و دومى مظنه رسيدن به چيزى است كه مايه اندوه باشد، و منظور از
كلمه رجاء در آيه مورد بحث- به طورى كه گفتهاند- تنها مظنه نيست،
بلكه مطلق اعتقاد است.
بعضى[5]
ديگر گفتهاند: منظور از نداشتن رجاء، داشتن خوف است، چون بين اين دو ملازمه هست.
و معناى آيه اين است كه چه سبب و علتى براى شما حاصل شده كه شما معتقد به عظمت خدا
نمىشويد، و يا از عظمت خدا نمىترسيد، و اين نترسيدن باعث شده كه او را عبادت
نكنيد؟
[1] در دريا و خشكى عالم فساد ظاهر شد، به خاطر اعمالى كه مردم
مرتكب شدند. سوره روم، آيه 41.
[2] آنچه مصيبت به شما مىرسد، به خاطر كارهايى است كه به دست
خود كرديد. سوره شورى، آيه 30.
[3] اگر اهل قريهها ايمان آورند و پروا كنند، بركاتى از آسمان و
زمين به رويشان مىگشاييم.