responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 456

جهت كه به دو دسته تقسيم مى‌شوند سعيدها و شقى‌ها و هر طائفه‌اى در جايى كه برايشان آماده شده مستقر مى‌گردند يكى در بهشت و ديگرى در دوزخ و رشته كلام بدينجا كشيده مى‌شود كه رسول خدا 6 را دستور مى‌دهد كه مردم را تذكر دهد به اينكه مقام ربوبى چه فنونى از تدبير در اين عالم بكار برده، فنونى كه هر يك دلالت دارد بر ربوبيت او براى همه عالم و براى خصوص ايشان و اينكه بازگشتشان به سوى او و حسابرسى اعمالشان با او است، و اين سوره به شهادت سياقى كه آياتش دارد در مكه نازل شده است.

(هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ) اين جمله استفهامى است اما نه به منظور سؤال جدى بلكه به منظور مهم جلوه دادن مطلب، و مراد از كلمه غاشيه روز قيامت است و اگر آن را غاشيه ناميده‌اند يا براى اين است كه انسانها را از هر جهت فرا مى‌گيرد هم چنان كه در جاى ديگر درباره فراگيرى قيامت به طور شكفته و باز فرموده:(وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً)[1]، و يا به قول بعضى‌[2] ها از اين جهت است كه مواقف و مناظر هولناكش ناگهان مردم را فرا مى‌گيرد و يا به خاطر اين بوده كه روز قيامت وجوه كفار را به عذاب خود فرا مى‌گيرد.

(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ) يعنى چهره‌هايى در آن روز از شدت اندوه و عذاب ذليل و شرمسار است و اين شرمسارى بر آن چهره‌ها فراگير مى‌شود و خشوع ، حالت و وصف انسان‌ها است ولى در اين آيه به وجوه آنان نسبت داده و اين بدان جهت است كه چهره از هر عضو ديگرى حالت خشوع درونى را مى‌نماياند.

[وجه تسميه قيامت به غاشيه- فرا گيرنده و معناى اينكه در قيامت وجوهى خاشعه‌اند و(عامِلَةٌ ناصِبَةٌ)]

(عامِلَةٌ ناصِبَةٌ) مصدر نصب كه اسم فاعل ناصبه از آن مشتق است به معناى تعب و كوفتگى است، و در اين آيه كلمه عاملة خبر بعد از خبرى است كه از وجوه داده. و همچنين كلمه ناصبة كه بعد از عامله آمده، و نيز كلمات تصلى ، و تسقى ، و ليس لهم ، همه خبرهايى هستند براى كلمه وجوه ، و مراد از عمل و نصب، به قرينه اينكه در مقابل صفت اهل جنت يعنى جمله‌(لِسَعْيِها راضِيَةٌ) قرار گرفته، اين است كه اهل دوزخ خستگى تلاشى‌


[1] ما ايشان را محشور كرديم به طورى كه حتى يك نفر از آنان از قلم ما نيفتاد. سوره كهف، آيه 47.

[2] تفسير فخر رازى، ج 31، ص 150.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 456
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست