نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 451
ركوع خود
بگوييد، و چون آيه(سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى) نازل شد فرمود: اين ذكر را در سجده خود بگوييد[1].
مؤلف:
اين روايت را سيوطى هم در الدر المنثور از احمد و ابى داوود و ابن ماجه و ابن منذر
و ابن مردويه، از عقبه از آن جناب نقل كرده است[2].
و
در تفسير قمى فرموده:(سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى)
يعنى بگو سبحان ربى الاعلى و در ذيل آيه(الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى) فرموده:
مقدر فرموده اشياء را با تقدير اول، سپس هدايت كرده بسويش هر كه را مىخواهد[3].
و
در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه(وَ الَّذِي أَخْرَجَ
الْمَرْعى) آمده كه منظور از مرعى نبات است، و منظور از جمله(غُثاءً أَحْوى) اين است كه همان نيات بعد از رسيدن به حد بلوغش
خشك و سياه مىشود[4].
و
در الدر المنثور آمده كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6
دائما قرآن را بياد مىآورد، از ترس اينكه مبادا فراموشش كند، تا آنكه به او وعده
دادند كه ما حل اين مشكلت را عهدهدار شديم، و اين آيه نازل شد: سنقرئك فلا
تنسى [5].
و
در كتاب فقيه آمده كه شخصى از امام صادق (ع) پرسيد معناى آيه(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى) چيست؟ فرمود: اين است كه هر كس زكات
فطره بدهد رستگار مىشود.
پرسيد
معناى آيه(وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى)
چيست؟ فرمود اين است كه (براى نماز عيد) به سوى جبانه برود و نماز
بخواند[6] و منظور
از جبانه، صحرا است.
اين
معنا از حماد از جرير از ابو بصير و زراره از آن جناب نيز نقل شده[7].
و قمى آن را بدون ذكر سند و بدون نام آن جناب بلكه به تعبير از آن
جناب آورده است[8].
و
در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابو سعيد خدرى روايت كرده كه گفت: