نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 431
او فانى و
از اعمال او فراموش نمىشود، پس انسان بايد بپذيرد كه به زودى به سوى پروردگارش بر
مىگردد، و طبق آنچه كرده جزا داده مىشود، و اين برگشتن را بعيد نشمارد، و اگر
مىخواهد بفهمد كه هيچ بعيد نيست و به معاد يقين پيدا كند نظر كند به خلقت
نخستينش، و به ياد آورد روزى را كه قطرهاى آب جهنده بود، كه از فضاى ما بين
استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه خارج مىشود.
خوب،
همان كسى كه آن آب را توانست به صورت انسان امروز در آورد، چرا نتواند با همان
قدرت كاملهاش بعد از مردن دوباره او را برگرداند؟! در اين دو آيه كلمه
خلق به صيغه مجهول (خلق شده) آمده، و نام فاعل را كه خداى سبحان است نبرده،
و اين اشاره است به اينكه از شدت ظهور لازم نبوده كه نام او برده شود، همه
مىدانند كه خالق اين خلق شده خدا است.
(خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ) آبى را كه با سرعت و فشار جريان
داشته باشد آب دافق گويند، كه در اينجا منظور نطفه آدمى است، كه با فشار از پشت
پدر به رحم مادر منتقل مىشود، و اين جمله جواب از استفهامى تقديرى است كه جمله(مِمَّ خُلِقَ) آن را مىفهماند (و آن همين است كه بعد از
انديشيدن، از خود مىپرسد من از چه خلق شدهام؟ جوابش هم جمله مورد بحث است كه
مىفرمايد از آبى جهنده).
[استدلال
بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده كه از بين صلب
و ترائب خارج مىشود]
(يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ) كلمه
صلب به معناى پشت، و كلمه ترائب جمع تريبه است كه
به معناى استخوان سفيد است.
مفسرين
در توجيه اين آيه اختلافى عجيب به راه انداختهاند، و ظاهرا منظور از جمله(بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ) اين است كه: منى از نقطه
محصورى از بدن خارج مىشود كه آن نقطه بين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه قرار
دارد.
البته
اين را ياد آور شويم كه مراغى صاحب تفسير معروف به مراغى [1]
در ذيل اين آيه از بعضى اطباء توجيه دقيق و علمى براى اين آيه نقل كرده اگر كسى
بخواهد مىتواند به آنجا مراجعه كند.
(إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ) كلمه رجع به
معناى برگرداندن است، و ضمير انه به خداى تعالى بر مىگردد،