نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 401
ولى بعضى[1]
گفتهاند: معنايش اين است كه: آنچه در بطن خود دارد بيرون مىاندازد و خود را تهى
مىكند از آنچه از كوهها و درياها كه در پشت خود دارد. و شايد وجه اول به ذهن
نزديكتر باشد.
(وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ) ضميرهاى مؤنث همه به
كلمه أرض برمىگردد، هم چنان كه ضميرهاى مشابهى كه در آيه قبلى بود به
كلمه سماء برمىگشت، و معناى آيه گذشت.
[مفاد
آيه:(يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ
كَدْحاً فَمُلاقِيهِ) و دلالت آن بر بعث و جزا]
(يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ)
راغب گفته كلمه كدح به معناى تلاش كردن، و خسته شدن است[2].
پس در اين كلمه معنى سير است. و بعضى[3]
گفتهاند: كدح تلاش نفس است در انجام كارى تا اينكه آثار تلاش در نفس
نمايان گردد. و بنا بر اين، در اين كلمه معناى سير هم خوابيده، به دليل اينكه با
كلمه الى متعدى شده، پس معلوم مىشود كه در كلمه كدح در
هر حال معناى سير خوابيده.
و
جمله فملاقيه عطف است بر كلمه كادح ، و با اين عطف بيان
كرده كه هدف نهايى اين سير و سعى و تلاش، خداى سبحان است، البته بدان جهت كه داراى
ربوبيت است، يعنى انسان بدان جهت كه عبدى است مربوب و مملوك و مدبر، و در حال
تلاشش به سوى خداى سبحان است دائما در حال سعى و تلاش و رفتن بسوى خداى تعالى است،
بدان جهت كه رب و مالك و مدبر امر اوست، چون عبد براى خودش مالك چيزى نيست، نه
اراده و نه عمل، پس او بايد اراده نكند مگر آنچه كه پروردگارش اراده كرده باشد، و
انجام ندهد مگر آنچه را كه او دستور داده باشد، پس بنده در اراده و عملش مسئول
خواهد بود.
از
اينجا معلوم شد اولا: جمله(إِنَّكَ كادِحٌ إِلى
رَبِّكَ) خود حجتى است بر معاد، براى اينكه توجه فرمودى ربوبيت خداى تعالى
تمام نمىشود مگر با عبوديت بندگان، و عبوديت هم تصور ندارد مگر با بودن مسئوليت،
و مسئوليت هم تمام نمىشود مگر با برگشتن به سوى خدا و حساب اعمال، اين نيز تمام
نمىشود مگر با بودن جزا.
و
ثانيا: معلوم شد منظور از ملاقات پروردگار منتهى شدن به سوى او است، يعنى به جايى
كه در آن هيچ حكمى نيست جز حكم او، و هيچ مانعى نيست كه بتواند از انفاذ