responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 369

و معلوم است كه بعد از بيان و تماميت حجت، ديگر عذرى نمى‌ماند، و اگر در عين حال گنهكار بتواند بگويد: كرم تو مغرورم كرد و به صرف گفتن اين حرف عذاب از او برطرف شود، بايد در مورد كافر معاند هم كافى باشد، و حال آنكه چنين نيست، چون گفتيم بعد از بيان عذرى نيست.

از همين جا روشن مى‌شود كه گفتار بعضى‌[1] از مفسرين كه گفته‌اند: آوردن كلمه كريم در آيه از باب تلقين حجت است، كه آن نيز مظهرى از كرم است. درست نيست.

چگونه ممكن است خواسته باشد به دهان بنده‌اش بگذارد كه در پاسخ من بگو:

خدايا كرم تو مرا مغرور كرد [2]، با اينكه سياق آيه سياق تهديد است، به طورى كه در آخر بدينجا كشيده مى‌شود كه‌(وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي‌ جَحِيمٍ يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ).

(الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ)- اين جمله ربوبيت توأم با كرم خدا را بيان مى‌كند و مى‌فرمايد: يكى از موارد تدبير او اين است كه: انسان را با همه اجزاى وجودش خلق كرد، و سپس به تسويه‌اش پرداخته، هر عضو او را در جاى مناسبش كه حكمت اقتضاى آن را دارد قرار داد، و سپس به عدل‌بندى او پرداخته، بعضى از اعضا و قوايش را با بعضى ديگر معادل قرار داد، و بين آنها توازن و تعادل برقرار كرد، كه مى‌بينيم هيچ عضوى از اعضاى او از معادلش قوى‌تر و سنگين‌تر نيست، در نتيجه اگر يكى از اعضايش نتوانست كار او را انجام دهد عضوى ديگر برايش قرار داده تا آن كار را انجام دهد، مثلا خوردن كه با لقمه انجام مى‌شود كار دهان است، و چون دهان خودش نمى‌تواند لقمه را پاره و خرد كند اين كار را با دندانهايى مختلف انجام مى‌دهد، و چون نيازمند است لقمه را زير دندانها بدهد، و از اين سو به آن سو ببرد، خداى تعالى اين كار را به عهده زبان گذاشت، و چون دهان در گرفتن لقمه احتياج به آلتى داشت كه لقمه را گرفته در آن قرار دهد، اين كار را به عهده دست‌ها نهاد، دست هم احتياج به كف و كف دست هم احتياج به انگشتان- با آن منافع مختلفش- داشت، و انگشتان هم احتياج به بند داشت و از سوى ديگر دست هم بخاطر اينكه همه جا دراز نمى‌شود، احتياج داشت كه از جايى به جايى ديگر منتقل شود، و لذا خدا براى آدمى پا قرار داد، و روى همين حساب معادله را در اعمال ساير اعضاء و قوا كه هزاران هزار و بلكه از حد


[1] تفسير روح المعانى، ج 30، ص 60.

[2] نظير كلام يعقوب كه گفت مى‌ترسم يوسفم را گرگ پاره كند، كه با اين سخن به دهان بچه‌ها گذاشت كه در مراجعت اگر از شما پرسيدم پسرم را چه كرديد؟ بگوييد گرگ او را پاره كرد، مترجم .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 369
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست